گر جا به حرم ور از ابوسعید ابوالخیر رباعی 612
1. گر جا به حرم ور به کلیسا کرده
زاهد عمل آنچه کرده بی جا کرده
...
1. گر جا به حرم ور به کلیسا کرده
زاهد عمل آنچه کرده بی جا کرده
...
1. بحریست نه کاهنده نه افزاینده
امواج برو رونده و آینده
...
1. افسوس که عمر رفت بر بیهوده
هم لقمه حرام و هم نفس آلوده
...
1. ما درویشان نشسته در تنگ دره
گه قرص جوین خوریم و گه گشت بره
...
1. تا کی زجهان پر گزند اندیشه
تا چند زجان مستمند اندیشه
...
1. هجران ترا چو گرم شد هنگامه
بر آتش من قطره فشان از خامه
...
1. دنیا طلبان ز حرص مستند همه
موسی کش و فرعون پرستند همه
...
1. ای چشم تو چشم چشمه هر چشم همه
بی چشم تو نور نیست بر چشم همه
...
1. چون باز سفید در شکاریم همه
با نفس و هوای نفس یاریم همه
...
1. ای روی تو مهر عالم آرای همه
وصل تو شب و روز تمنای همه
...
1. سودا به سرم همچو پلنگ اندر کوه
غم بر سر غم بسان سنگ اندر کوه
...