الهی دیگران مست شرابند و من مست ساقی، مستی ایشان فانی است و از من باقی. ,
2 مست تو ام از جُرعه و جام آزادم مُرغ توام از دانه و دام آزادم
3 مقصود من از کعبه و بتخانه تویی ورنه من ازین هر دو مقام آزادم
الهی روزگاری ترا می جستم خود را می یافتم، اکنون خود را میجویم و ترا می یابم. ,
الهی تا از مهر تو اثر آمد، دیگر مهر ما بسر آمد. ,
الهی ای مهربان فریاد رس، عزیز آن کس که او با تو یک نفس، نفسی که آنرا حجاب ناید از پس. ,
الهی گهی بخود نگرم گویم از من زار تر کیست، گهی بتو نگرم گیوم از من بزرگوار تر کیست. ,
الهی ای سزای کرم، ای نوازندهٔ عالم، نه با وصل تو اندوه است و نه با یاد تو غم. ,
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر من رهی که بهتر از آن نیست. ,
2 یارب ز ره راست نشانی خواهم از بادهٔ آب و خاک جانی خواهم
3 از نعمت خود چو بهره مندم کردی در شکر گزاریت زبانی خواهم
الهی ما از غافلانیم نه از کافرانیم ف نگاهدار تا پریشان نشویم و در دراه آر تا سگردان نشویم. ,
الهی پسندیدگان ترا بتو جستند و به تو پیوستند، نا پسندیدگان تو را بخود جستند و بگسستند نه او که پیوست بشکر رسید، نه او که گسست بعذر رسید. ,
الهی این همه نوازش از تو بهرهٔ ما ست که در هر نفس چندین سوز و نور غایت تو پیداست چون تو مولایی کراست ؟ و چون تو دوست کجاست ؟ ,