5 اثر از فرهاد و شیرین وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرهاد و شیرین وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار وحشی بافقی / فرهاد و شیرین وحشی بافقی

فرهاد و شیرین وحشی بافقی

1 به مجنون گفت روزی عیب جویی که پیدا کن به از لیلی نکویی

2 که لیلی گر چه در چشم تو حوریست به هر جزوی ز حسن او قصوریست

3 ز حرف عیب‌جو مجنون برآشفت در آن آشفتگی خندان شد و گفت

4 اگر در دیدهٔ مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی

1 یکی فرهاد را در بیستون دید ز وضع بیستونش باز پرسید

2 ز شیرین گفت در هر سو نشانی‌ست به هر سنگی ز شیرین داستانی است

3 فلان روز این طرف فرمود آهنگ فرود آمد ز گلگون در فلان سنگ

4 فلان جا ایستاد و سوی من دید فلان نقش فلان سنگم پسندید

1 زبان دان رموز کیمیا کیست که گویم حل و عقد کیمیا چیست

2 نه بحث ما در آن امر محال است که در اثبات و نفیش قیل و قال است

3 سخن در کیمیای جسم و جانست که گر خود کیمیایی هست آنست

4 بیا زین کیمیا زر کن مست را غنی گردان وجود مفلست را

1 زلیخا را چو پیری ناتوان کرد گلش را دست فرسود خزان کرد

2 ز چشمش روشنایی برد ایام نهادش پلکها بر هم چو بادام

3 کمان بشکستش ابروی کماندار خدنگ انداز غمزه رفتش از کار

4 لبش را خشک شد سرچشمهٔ نوش بکلی نوشخندش شد فراموش

1 مرا زین گفتگوی عشق بنیاد که دارد نسبت از شیرین و فرهاد

2 غرض عشق است و شرح نسبت عشق بیان رنج عشق و محنت عشق

3 دروغی میسرایم راست مانند به نسبت می‌دهم با عشق پیوند

4 که هر نوگل که عشقم می‌نهد پیش نوایی می‌زنم بر عادت خویش

1 ز هم پرواز اگر مرغی فتد دور قفس باشد به چشمش گلشن حور

2 گرش افتد به شاخ سرو پرواز نماید شاخ سروش چنگل باز

3 رمد طبعش ز فکر آب و دانه ارم باشد برا و صیاد خانه

4 نهد گل زیر پا آسیب خارش نماید آشیان سوراخ مارش

1 خوشا خاکی و خوش آب و هوایی که افتد قابل طرح وفایی

2 خوشا سرمنزلی خوش سرزمینی که باشد لایق مسند نشینی

3 عجب جایی بباید بهجت‌انگیز که بر شیرین سرآرد هجر پرویز

4 ملال خاطر شیرین چو دیدند پرستاران جنیبت‌ها کشیدند

1 یکی صیاد مرغی بسته پر داشت به بستان برد و بند از پاش برداشت

2 زدندش طایران بوستانی صلای رغبت هم آشیانی

3 چو پرزد دید بال خویش بسته عدوی خانه در پهلو نشسته

4 برآورد از شکاف سینهٔ خویش صفیری پرخراش از سینهٔ ریش

1 بت پر شکوه ماه پر شکایت گل خوش لهجه سرو خوش عبارت

2 سر و سرکردهٔ نازک مزاجان رواج‌آموز کار بی رواجان

3 نمک پاش جراحتهای ناسور ز سر تا پا نمک شیرین پرشور

4 گره در گوشهٔ ابرو فکنده دهان تنگ بسته راه خنده

1 بنایی را که باشد حسن بانی نهد اول پیش بر مهربانی

2 به یک روزش رساند تا بجایی که گردد چون فلک عالی بنایی

3 چو وقت آید که بر مسند نهد گام شراب عیش باید ریخت در جام

4 کشد یک خشت از بنیاد سستش کند ویرانتر از روز نخستش

آثار وحشی بافقی

5 اثر از فرهاد و شیرین وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فرهاد و شیرین وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.