آثار وحشی بافقی

صفحه 39 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی نه اگر برای لطفی به بهانهٔ عتابی

2 ته پای جان شکاری دل من به خون زند پر چو کبوتری که افتد به تصرف عقابی

3 چو منش رکاب بوسم چه سبک عنان سواری چو به غیر همعنان شد چو بلا گران رکابی

4 همه خرقهٔ صلاحم شده خارخار و گل گل ز میی که داغ آن می نرود به هیچ بابی

1 ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای با او کدام درد من اظهار کرده‌ای

2 آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای

3 تا من خجل شوم که بد غیر گفته‌ام دایم سخن ز نیکی اغیار کرده‌ای

4 تا جان دهم ز شوق چو این مژده بشنوم آهنگ پرسش من بیمار کرده‌ای

1 نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان آتشین میلیست در چشمم نهال ارغوان

2 تا گل سوری بخندد ساقی بزم بهار ریخت در جام زمرد فام خیری زعفران

3 غنچه کی خندد به روی بلبل شب زنده‌دار گر نیندازد نسیم صبح خود را در میان

4 بر سر هر شاخ گل مرغی خوش الحان و مرا مهر خاموشیست چون برگ شقایق بر زبان

1 ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن سعی دارد محنت هجران تو هم امداد کن

2 عیش خسرو چیست با شیرین به طرف جوی شیر رحم گو بر جان محنت دیدهٔ فرهاد کن

3 ناقهٔ لیلی به سرعت رفت و از آشفتگی راه گم کردست مجنون ای جرس فریاد کن

4 ای که یک دم فارغ از یاد رقیبان نیستی هیچ عیبی نیست ما را نیز گاهی یاد کن

1 گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مانده ببین کز اشک سرخم سد نشان بر خاک در مانده

2 بیا بنگر که غمناکیست چشم آرزو بر در به امید نگاهی بر سراین رهگذر مانده

3 بجز من هر کرا دیدی ز بیماران غم گشتی هنوز از کف منه خنجر که بیمار دگر مانده

4 برآمد عمرها کز دور دیدم نخل بالایش هنوزم آن قد و رفتار در پیش نظر مانده

1 به دل دیرین بنایی بود کندم به جای او ز نو طرحی فکندم

2 خریدارانه چشمی دید سویم نگفت اما هنوز از چون و چندم

3 قبولی زان نگه می‌یابم ای بخت بسوزان بهر چشم بد سپندم

4 نگهبانت به سوی فتنه و ناز فریبم می‌دهند و می‌برندم

1 شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کرده‌ای جانم گرفته در میان عشق هجوم آورده ای

2 ای صید کش صیاد من تاب کمندت بازده تا چند دست و پا زند صید گلو افشرده‌ای

3 ای عقل برچین این دکان از چار سوی عافیت کامد به بد مستی برون رطل پیایی خورده‌ای

4 چون معدن الماس شد از عمزهٔ تو سینه‌ام رحمی که پهلو می‌نهد آنجا دل آزرده‌ای

1 بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه روم به شهر دگر چون هلال اول ماه

2 به سبزی سر خوان کسی نیارم دست کنم قناعت و راضی شوم به برگ گیاه

3 کشیده باد مرا میل آهنین در چشم اگر کنم به زر آفتاب چشم سیاه

4 دل چو آینه ام تیره شد در این پستی بس است چند نشینم چو آب در تک چاه

1 از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی من چه کردم کاینچنین بی‌اعتبارم می‌کنی

2 روزگاری آنچه با من کرد استغنای تو گر بگویم گریه‌ها بر روزگارم می‌کنی

3 گر نمی‌آیم به سوی بزمت از شرمندگیست زانکه هر دم پیش جمعی شرمسارم می‌کنی

4 گر بدانی حال من گریان شوی بی‌اختیار ای که منع گریه بی‌اختیارم می‌کنی

1 صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده بنشین و بنشان غیر را ، پیمانه خور ، پیمانه ده

2 نقل وفا در بزم نه تا رام گردد مدعی مرغی که نبود در قفس او را فریب دانه ده

3 تا گرم گردد هر زمان هنگامه‌ای در کوی تو طفلان بازی دوست را زنجیر این دیوانه ده

4 با لاابالی مشربان خوش‌بر سر میدان درآ دستار را آشفته کن تابی بر آن رندانه ده

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی