آثار وحشی بافقی

صفحه 37 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 کاری مکن که رخصت آه سحر دهم وین تند باد را به چراغ تو سردهم

2 آبم ز جوی تیغ تغافل مده ، مباد نخلی شوم که خنجر الماس بردهم

3 سیلی ز دیده خواهدم آمد دل شبی اولیتر آنکه من همه کس را خبر دهم

4 کشتی نوح چیست چو توفان گریه شد هرتخته زان سفینه به موجی دگر دهم

1 دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم نشد پابوس روزی آستان بوسیدم و رفتم

2 ز گرد راه خود را بر سر کوی تو افکندم رخ پر گرد بر خاک درت مالیدم و رفتم

3 اگر منزل به منزل چون جرس نالم عجب نبود که آواز درایی از درت نشنیدم و رفتم

4 نیامد سرو من بیرون که بر گرد سرش گردم به سان گرد باد از غم به خود پیچیدم و رفتم

1 ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی در هر دلی خیالی بر هر سری هوایی

2 آیین بی‌وفایی هم خود بگو که خوب است از چون تو خوبرویی و ز چون تو دلربایی

3 هر جا سگ تو دیدم رو داد گریه بیخود چون بی‌کسی که بیند از دورآشنایی

4 آمد به بزم رندان مست از می شبانه مینا شکست جایی ساغر فکند جایی

1 تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من که سد ره گشت بر گرد سر چشمش نگاه من

2 مرا چشم تو افکند از نظر اما نمی‌پرسی که جاسوس نگاه او چه می‌خواهد ز راه من

3 برای حرمت خاک درت این چشم می‌دارم که گرد آلوده هر پایی نگردد سجده گاه من

4 به کشت دیگران چون باری ای ابر حیا خواهم که گاهی قطره‌ای ضایع شود هم بر گیاه من

1 من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن این تغافلهای بیش از پیش در کارم مکن

2 پای برگشتن نخواهم داشت خواهم رفت و ماند در تماشا گاه دیگر نقش دیوارم مکن

3 بنده می‌خواهی ز خدمتکار خود غافل مباش می‌شود ناگه کسی دیگر خریدارم مکن

4 من که مستم مجلست گر هست و میر مجلسی بزم خود افسرده خواهی کرد هشیارم مکن

1 خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده نشان اینچنین بختی کجا یابم نشانم ده

2 نثاری خواهم ای جان آفرین شایستهٔ پایش پر از نقد وفا و مهر یک گنجینه جانم ده

3 سخن بسیار و فرصت کم خدایا وصل چون دادی نمی‌بخشی اگر طول زمان طی لسانم ده

4 سگ خواری کش عشقم به گردن طوق خرسندی اگر خوان امیدی گستری یک استخوانم ده

1 آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان طوق در گردن همان زنجیر در پا همچنان

2 رفته بودم ز آتش امید در دل شعله‌ها آمدم دل گرم از سوز تمنا همچنان

3 یار خسرو گشت شیرین و برید از کوهکن کوهکن ره می‌برد در کوه خارا همچنان

4 پیش لیلی کیست تاگوید ز استیلای عشق بازگشت از کعبه مجنون رند و رسوا همچنان

1 آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او در کمین خرمن جان شعله‌ها پنهان در او

2 شعله‌ای می‌بایدم سوزان که ننشیند ز تاب گر بجوش آید ز خون گرم سد توفان در او

3 خانهٔ دل را به دست شحنه‌ای خواهم کلید چند بر بالای هم اسباب سد زندان در او

4 آرزو دارم طلسمی رخنهٔ او بسته عشق عقل سرگردان در آن بیرون و من حیران در او

1 ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما مکن آغاز عشق است ای پسر اینها مکن اینها مکن

2 ول یاری بدان رسمی‌ست خوبان را کهن ای از همه بی رحم تر رسم نوی پیدا مکن

3 گاهی نگاهی می‌کنی آن هم به چندین خشم و ناز گو کارها یکباره شو این چشم هم بالا مکن

4 مشهور شهری گشته‌ای وحشی چه رسوایی‌ست این چندین به کوی او مرو خود را دگر رسوا مکن

1 منفعل دل خودم چند کشد جفای تو عذر جفای تو مگر خواهمش از خدای تو

2 گشت ز تاب و طاقتم تاب رقیب منفعل هیچ خجل نمی‌شود طبع ستیزه رای تو

3 شب همه شب دعا کنم تا که به روز من شوی دل به ستمگری دهی کو بدهد سزای تو

4 رخنه چو میفتد به دل بسته نمی‌شود به گل گو مژه تر مکن به خون خاک در سرای تو

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی