آثار وحشی بافقی

صفحه 36 از 40
40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی

1 دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو قفس بر هم شکست این مرغ، خرم بوستانی کو

2 نگاه گرم آتش در حریف انداز می‌خواهم بر این دل کز محبت سرد شد آتش فشانی کو

3 می‌دوشینه از سر رفت و یک عالم خمار آمد حریف تازه و بزم نو و رطل گرانی کو

4 کمند پاره در گردن گریزانست نخجیری بخواهد جست ازین آماجگه چابک عنانی کو

1 چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری برو و بکش دو جامی که بسی ملال داری

2 دل تست فارغ از غم که شراب عیش خوردی تو به عیش کوش و مستی که فراغ بال داری

3 تو نشسته در مقابل من و صد خیال باطل که به عالم تخیل به که اتصال داری

4 به کدام علم یارب به دل تو اندر آیم که ببینم و بدانم که چه در خیال داری

1 گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او انتقام از من کشید آخر جداییهای او

2 اله اله این دل است آن دل که وقتی داشتم یاد آن اظهار قرب و خودنماییهای او

3 حسرت آن مرغ کز خرم بهاری دور ماند می‌توان کردن قیاس از بینواییهای او

4 ما و تو هم درد و هم داغیم ای مرغ چمن تو ز گل می‌نال و من از بی‌وفاییهای او

1 مردمی فرموده جا در چشم گریان کرده‌ای شوره زار شور بختان را گلستان کرده‌ای

2 تو کجا وین دل که در هر گوشه‌ای جغد غمی‌ست گنج را مانی که جا در کنج ویران کرده ای

3 کارها موقوف توفیق است ،مشکل این شدست ورنه تو ای کعبه بر ما کار آسان کرده‌ای

4 منت کحل الجواهر می‌کشد چشمم زیاد گر نمک آرد از آن راهی که جولان کرده‌ای

1 سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده‌ای تا نداند کس که چون بی اعتبارم کرده‌ای

2 چون بسوی کس توانم دید باز از انفعال اینچنین کز روی مردم شرمسارم کرده‌ای

3 ناامیدم بیش از این مگذار خون من بریز چون به لطف خویشتن امیدوارم کرده‌ای

4 تو همان یاری که با من داشتی صد التفات کاین زمان با صد غم و اندوه یارم کرده‌ای

1 مرا زد راه عشق خردسالی از این نورس گلی نازک نهالی

2 فروزان عارضی مانند لاله ز مشکین هر طرف بر لاله خالی

3 شکرخا طوطیی دلکش حکایت زبان دان دلبری شیرین مقالی

4 به قدش سرو را نسبت توان کرد اگر در سرو باشد اعتدالی

1 گرفته رنگ ز خون دلم چو لاله پیاله ز بسکه بی تو خورم خون دل پیاله پیاله

2 خوش است بزمگه یار و نالهٔ نی مطرب ز دست یار کشیدن میان لاله پیاله

3 صفای خاطر رندان ز چله خانه نیابی به دیر رو که پر است از می دو ساله پیاله

4 بود علامت باران اشک خرمی ما شبی که بادهٔ روشن مه است و هاله پیاله

1 من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کردی رقیبان را به قتلم شادمان کردی ، نکو کردی

2 به کنج کلبهٔ ویران غم نومیدم افکندی مرا با جغد محنت همزبان کردی ، نکو کردی

3 ز کوی خویشتن راندی مرا از سنگ محرومی ز دستت آنچه می‌آمد چنان کردی ، نکو کردی

4 شدی از مهربانی دوست با اغیار و بد با من مرا آخر به کام دشمنان کردی ، نکو کردی

1 مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن کن پی آرایش بزم حریفان گل به دامن کن

2 تو شمع مجلس افروزی ، من سرگشته پروانه مرا آتش به جان زن دیگران را خانه روشن کن

3 مکن نادیده وز من تند چون بیگانگان مگذر مرا شاید که جایی دیده باشی چشم بر من کن

4 چو کار من نخواهد شد به کام دوستان از تو هلاکم ساز باری فارغم از طعن دشمن کن

1 می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این آمادهٔ سد گریه‌ام از اشتیاق کیست این

2 سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این

3 رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این

4 اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم جایی است‌خوش آراسته آیا وثاق کیست این

آثار وحشی بافقی

40 اثر از غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در گزیده اشعار وحشی بافقی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی