2 اثر از مثنویات در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مثنویات در دیوان اشعار واعظ قزوینی

1 الهی به یکتایی وحدتت بزخاری قلزم رحمتت

2 به پیدایی ذات پنهان تو به گیرایی ذیل احسان تو

3 به عشقت، کز آن درد جان پرور است به دردت، کز آن فکر من لاغر است

4 به یادت کز آن گشته هر جزو، کل به نامت، کز آن شد نفس شاخ گل

1 فرازنده دست و تیغ زبان چنین کرده تسخیر ملک بیان

2 که شاه ملک خیل انجم سپاه جهانبخش دریا دل دین پناه

3 ندانم چه در مدح آن شه سزاست بجر اینکه فرزند شیر خداست

4 بفرزندیش داده شاه نجف ز شمشیر، برهان قاطع بکف

1 چو آماده شد لشکر کینه خواه به سوی خراسان روان گشت شاه

2 به پیشش همه فتح و اقبال بود دعای ضعیفان دنبال بود

3 روان گشت چو آن سپه فوج فوج تو گفتی که دریا درآمد به موج

4 قطار شترها پی یکدگر ببستند بر ناوک جاده پر

1 سزاوار شکر آفریننده ییست که هر قطره از وی دل زنده ییست

2 زبان در دهن غنچه فکر اوست سخن در نفس سبحه ذکر اوست

3 ز سرچشمه حکمتش خورده آب کدوی فلک، نرگس آفتاب

4 ز بس هست بحر عطایش فراخ سبو پر کند غنچه از جوی شاخ

1 چه عبرت از این خوبتر ای گزین که شد تاجداری چنان این چنین؟!

2 چه عبرت از این خوبتر ای فلان که شد شه نشانی چنین بی نشان؟!

3 سرآنچنان سرکشی تیز چنگ فلک ساخت جام می لاله رنگ!

4 کشیدند بر سر گه سرخوشی شد آن سرکشی آخر این سرکشی

1 چو دید آن چنان شیبک بدگهر برون شد شراب غرورش ز سر

2 سوی کینه خواهی چو راهی ندید بجز پشت دادن پناهی ندید

3 گریزان از آن ورطه ناچار شد خس موج آن بحر ز خار شد

4 سپاهش هم از پی گریزان شدند زباد غرورش پریشان شدند

1 وزآن سو چو شیبانی بدگهر شنید این خبرهای وحشت اثر

2 زاندیشه لرزید بر خود چنان که ویران شدش خانه عمر از آن

3 چنان بدلش زد قفا آن خبر که افتاد از آن تاج هوشش زسر

4 ره مرو بگرفت از ترس، پیش گریزان شد از بیم چو رنگ خویش

1 چه درگاه؟ درگاه شاه گزین! امام هدی، قبله هشتمین!

2 چه درگاه؟ درگاه شمع هدی! شه دین علی بن موسی الرضا

3 امامی که از یاد قدرش زمین شد انگشتر آسمان را نگین

4 از آن است پیر خرد تازه رو که رخ شسته از چشمه رای او

1 کشیدند گردون تکی با شکوه چو خورشید یکسان برش دشت و کوه

2 شدی با سمند دعا همعنان جهاندیش اگر بر تل آسمان

3 بر تندیش هفت چرخ دوتا چو کهسار در پیش پای صدا

4 چنان میتراوید از آن پرشکوه دویدن، که سیلاب از اندام کوه

1 ز بهر طواف حریمی چنین قدم ساخت از سر شهنشاه دین

2 چو خود را در آن آستان جای داد امیدش لب از بهر رخصت گشاد

3 طلب کرد خاک که درش سوی خویش زمین سایی در گهش برد پیش

4 سرشکش ز خوشحالی اینچنین غبار رهش پاک کرد از جبین

آثار واعظ قزوینی

2 اثر از مثنویات در دیوان اشعار واعظ قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات در دیوان اشعار واعظ قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.