سزاوار شکر آفریننده ییست از واعظ قزوینی مثنوی 1
1. سزاوار شکر آفریننده ییست
که هر قطره از وی دل زنده ییست
...
1. سزاوار شکر آفریننده ییست
که هر قطره از وی دل زنده ییست
...
1. الهی به یکتایی وحدتت
بزخاری قلزم رحمتت
...
1. فرازنده دست و تیغ زبان
چنین کرده تسخیر ملک بیان
...
1. چنین تا رسید از خراسان خبر
به درگاه آن عادل دادگر
...
1. چو آماده شد لشکر کینه خواه
به سوی خراسان روان گشت شاه
...
1. چه درگاه؟ درگاه شاه گزین!
امام هدی، قبله هشتمین!
...
1. ز بهر طواف حریمی چنین
قدم ساخت از سر شهنشاه دین
...
1. وزآن سو چو شیبانی بدگهر
شنید این خبرهای وحشت اثر
...
1. چنین گفت شاه فلک اقتدار
بگردان دانا دل هوشیار
...
1. کشیدند گردون تکی با شکوه
چو خورشید یکسان برش دشت و کوه
...
1. چو دید آن چنان شیبک بدگهر
برون شد شراب غرورش ز سر
...
1. چه عبرت از این خوبتر ای گزین
که شد تاجداری چنان این چنین؟!
...