1 اگر به سوی من آیی ای مه ز حال زارم شوی تو آگه
2 به رحم آید دل تو ناگه نمایی با من تو لطف و احسان
3 به دام زلف و به تار گیسو اسیر کردی تو جان و دل را
4 به تیغ ابرو نمودی قتل و کشیدی یکسر به تیغ مژگان
1 جهان نظم را سلطان چهارند که هر یک باغ دانش را بهارند
2 اول فردوسی آن کز خاک طوس است از او روی سخن روی عروس است
3 دوم سعدی که او سر زد ز شیراز رسد شیرازیان را بر جهان ناز
4 نسیم سرو ریاض قوم نظامی کز او ملک سخن باشد تمامی
1 داماد طبیعت من امشب میخواهد عروس دختر رز
2 میخانه عصمت ار کشایی از لطف تو من شوم معرض
1 در شعر سه تن پیمبرانند قولیست که جملگی برآنند
2 گر چند که لانبیه بعدی فردوسی و انوری و سعدی