گر برون از هردو عالم گوشهای از طبیب اصفهانی قطعه 1
1. گر برون از هردو عالم گوشهای پیدا کنم
میروم تا عزلتی از مردم دنیا کنم
...
1. گر برون از هردو عالم گوشهای پیدا کنم
میروم تا عزلتی از مردم دنیا کنم
...
1. آیا ستوده خصالی که چرخ گاه عطا
هزار چشم به دست تو دوخت از اختر
...
1. روشن چراغ عشق زداغ دل منست
پروانه را سرشت ز آب و گل منست
...
1. دیده ام گر تشنه دیدار باشد دور نیست
تربیت او را چو گوهر جز در آب شور نیست
...
1. تو میر کاروانی و ماخسته رهروان
غافل زرهروران مشو ای میر کاروان
...
1. عیب مکن جان من گرمی بازار نیست
بنده شایسته ام، خواجه خریدار نیست
...
1. در جهان از داوری هرگز نیاید داوری
کو روا دارد ستم بر محرمان لشکری
...
1. بس که ساغر چشم مخمورش ز خون دل گرفت
رنگ خون مژگان او چون خنجر قاتل گرفت
...
1. گرچه ما را دسترس بر دامن آن ماه نیست
شکرلله از گریبان دست ما کوتاه نیست
...
1. گر فلک سازد جدا از آن گوهر یکتا مرا
چون صدف گردد کف افسوس سرتاپا مرا
...
1. عمریست دلم از غم دوران گله دارد
آئینه ام از نقش پریشان گله دارد
...
1. ندهی گوش خود به فریادم
یا به گوشت نمی رسد دادم
...