1 از گلشن زمانه چه گلدسته بستهای رام که میشوی ز خیال که جستهای
2 گل بیتکلفانه به سر میتوان زدن انگار کن که طرف کلاهی شکستهای
3 رعناتر از بهاری و رنگینتر از گلی نقشی برای چشم و دل ما نشستهای
1 سرو بر خویش ببالد که تو رعنا شده ای گل بنازد که تو گلزار تماشا شده ای
2 تا ز بیرحمی تنها ندهی داد ستم گاه بیگانه گهی رام دل ما شده ای
1 دلت خندانتر از گل چشم گریانم چه میپرسی گرفتارم چه میگویی پریشانم چه میپرسی
2 نفس در سینه میرقصد به یاد شمعرخساری صف پروانه و جوش چراغانم چه میپرسی
3 سپند حیرتم در سینه سامان شرر دارم کف خاکسترم بین سعی مژگانم چه میپرسی
1 نازکی سیر بناگوشی کسی تازگی سیر برو دوش کسی
2 خرمن نازک تنی بالیده تر گل نمی گنجد در آغوش کسی
3 کشتی شمشاد و سرو افتادگی مرحبا سرو قباپوش کسی
1 ساقی سحر است شبچراغی تعمیر خرابه دماغی
2 یادش چقدر بها دارد هر ناله ما کلید باغی
1 در سر هر مویم از جوش خیالت غلغلی هر نفس در سینه تنگم به یادت بلبلی
2 تاب آن زلف پریشان از کجا آورده ام عمرها بر خویش می سنجم ز تاب سنبلی
3 گردش ساغر هلاک گلرخی یا نو خطی گردن مینا اسیر طرهای یا کاکلی