1 عشق او در جان هوائی دیگر است درد دل ما را دوائی دیگر است
2 کشتهٔ عشقیم و زنده جاودان جان ما را خونبهائی دیگر است
3 خلوت ما گوشهٔ میخانه است جای ما خلوتسرائی دیگر است
4 ما ز ما فانی شده باقی به او این فنائی و بقائی دیگر است
1 چشم مستش میفروشی دیگر است نوش لعلش باده نوشی دیگر است
2 آتش عشقش دل ما را بسوخت داغ او بر دل فروشی دیگر است
3 نالهٔ دلسوز ما بشنو دمی کاین دم ما را خروشی دیگر است
4 عاشق و مستیم و لایعقل ولی جان ما را فهم و هوشی دیگر است
1 عاشقان حضرت او را نیازی دیگر است عشق او را آتش و سوز و گدازی دیگر است
2 ترک سرمست است عشقش دل به غارت می برد در سواد دل همیشه ترکتازی دیگر است
3 می نوازد مطرب عشاق ساز ما به ذوق جان فدای ساز او کاین ساز ، سازی دیگر است
4 عشقبازی نیست بازی کار شهبازی بود عشق اگر بازی بیا کاین شاهبازی دیگر است
1 ای عاشقان ای عاشقان ما را بیانی دیگر است ای عارفان ای عارفان ما را نشانی دیگر است
2 ای بلبلان ای بلبلان ما را نوا خوشتر بود زیرا که این گلزار ما از بوستانی دیگر است
3 ای خسروشیرین سخن ای یوسف گل پیرهن ای طوطی شکرشکن ما را زبانی دیگر است
4 یاری که اندرکار دل جان داد در بازار دل همچون دل صاحبدلان زنده به جانی دیگر است
1 نور رویش آفتابی دیگر است چشم ما بر ماهتابی دیگر است
2 گر کسی بیند خیال او به خواب آن خیال ما و خوابی دیگر است
3 آب چشم ما به هر سو می رود روی ما شسته به آبی دیگر است
4 موج دریائیم و دریا عین ما غیر ما بر ما حجابی دیگر است
1 نور رویش آفتابی دیگر است سایهٔ او ماهتابی دیگر است
2 زلف او درتاب رفت از دست دل تاب او را پیچ و تابی دیگر است
3 گفتمش جان و دل جانان توئی گفت آری این جوابی دیگر است
4 نقش می بندم خیالش را به خواب خوش بود این خواب خوابی دیگر است
1 ملک جان در ولایتی دگر است تخت دل در حمایتی دگراست
2 قول مستانه ای که ما گوئیم بشنو او را حلاوتی دگر است
3 دلبران در جهان فراوانند حسن ما را ملاحتی دگر است
4 عاقلان را نهایتی است ولی عاشقان را نهایتی دگر است
1 در دل ما عشقش از جان خوشتر است جان چه باشد عشق جانان خوشتر است
2 عشق او گنجی و دل ویرانه ای گنج او در کنج ویران خوشتر است
3 خوش بود یک جام می شادی ما بلکه می خوردن فراوان خوشتر است
4 آب چشم ما بهر سو می رود عین ما از بحر عمان خوشتر است
1 عمر خوش باشد ولی با یار همدم خوشتر است یک دمی با همدمی از ملک عالم خوشتر است
2 درد دل داریم و درد دل دوای درد ماست گرچه دل ریشیم زخم او ز مرهم خوشتر است
3 مجلس عشقست و رندان مست و ساقی در حضور این چنین خوش مجلسی از صحبت جم خوشتر است
4 یک دمی با همدمی و گوشهٔ میخانه ای ازحیات جاودان می دان که آن دم خوشتر است