3 اثر از الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سنایی غزنوی / حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی / الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه

الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی

1 آن شنیدی که ابلهی برخاست سرگذشت از مخنثی درخواست

2 که بگو سرگذشتی ای بهمان گفت رَو رَو مَزَح مکن هله هان

3 کسی از حیز سرگذشت نجست حیز را کون گذشت باید گفت

4 گوش سوی همه سخنها دار هرچه زان به درون جان بنگار

1 صورت عشق و عقل گفتار است معنی آنرا محکّ و معیارست

2 عاشقی بیخودی و بیخویشی است عشق از اعراض منزل پیشی است

3 بنه ار هیچ عشق آن داری در میان آنچه بر میان داری

4 بر تو چون صبح عشق برتابد نه تو کس را نه کس ترا یابد

1 دلبر جان‌ربای عشق آمد سر یرو سرنمای عشق آمد

2 عشق با سر بریده گوید راز زانکه داند که سر بود غماز

3 خیز و بنمای عشق را قامت که مؤذّن بگفت قدقامت

4 عشق گویندهٔ نهان سخنست عشق پوشیدهٔ برهنه تنست

1 از عمل مرد علم باشد دور مثل این مهندس و مزدور

2 آن ستاند مهندس دانا به یکی دم که پنج مه بنّا

3 وآن کند در دو ماه بنّا کرد که نبیند به سالها شاگرد

4 باز شاگرد آن چشد ز سرور که نیابد به عمرها مزدور

فی‌العلم و درجة العلم و المتعلّم والسائل والمسئول، قال‌اللّٰه تعالی: والذین اوتوا العلم درجات، و قال ایضاً: قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون، قال النّبی علیه‌السّلام: العلماء ورثة الانبیاء، و قال ایضاً: اطلبوا العلم ولو بالصّین، و قال صلّی‌اللّٰه علیه و سلّم: نوم العلماء خیر من عبادة الجهلاء، و قال: العلم علمان علم الابدان و علم الادیان. ,

2 علم سوی در آله برد نه سوی مال و نفس و جاه برد

3 آنچه دانسته‌ای به کار درآر پس دگر علم جوی از درِ کار

4 حلم باید نخست پس علمت برخور از علم خوانده با حلمت

1 عاشقی را یکی فسرده بدید که همی مُرد و خوش همی خندید

2 گفت کاخر بوقت جان دادن خندت از چیست و این خوش استادن

3 گفت خوبان چو پرده برگیرند عاشقان پیششان چنین میرند

4 عشق را رهنمای و ره نبود در طریقت سر و کُله نبود

1 چون نهان شد ز بهر سود زمین آتشِ آسمان ز دود زمین

2 دهر چون در سرای قیر اندود تودهٔ دوده با تلاطم دود

3 ظلمهای سپهر در یادم گشته در طبع دهر مستحکم

4 پیش دیوان درون دمگه زشت زنگیان پای‌کوب بر انگِشت

1 شبلی آنگه که کرد از خود صید بود روزی به نزد پیر جُنید

2 دیده‌ها کرده بر دو رخ چو دو جوی یا مرادی و یا مرادی گوی

3 پیر گفتش خموش باش خموش بر درِ او برو سخن مفروش

4 در ره او سخن فروشی نیست در رهش بهتر از خموشی نیست

1 دعوی عشق و عقل گفتارست معنی عقل و عشق کردارست

2 عشق را بیخودی صفت باشد عشق را خون دل صلت باشد

3 هرکرا عشق چهره بنماید دل و جانش بجمله برباید

4 کس نیاید به عشق بر پیروز عشق عَنقای مُغربست امروز

1 رفت وقتی زنی نکو در راه شده از کارهای مرد آگاه

2 دید مردی جوان مرآن زن را کرد پیدا در آن زمان فن را

3 بر پی زن برفت مرد به راه زن ز پس کرد با کرشمه نگاه

4 کای جوانمرد بر پیم به چه کار آمدستی بخیره رو بگذار

آثار سنایی غزنوی

3 اثر از الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی غزنوی شعر مورد نظر پیدا کنید.