اول ایجاد چون خدای تعالی از صامت اشعار مصیبت 1
1. اول ایجاد چون خدای تعالی
کرد پدید از قلم چو صورت اشیاء
فصل ربیع است ای بت حبشی خال از صامت اشعار مصیبت 2
1. فصل ربیع است ای بت حبشی خال
خسرو فرود از بلندی اقبال
ساقی ز جای خیز فصل بهار شد از صامت اشعار مصیبت 3
1. ساقی ز جای خیز فصل بهار شد
چون طلعت نگار عالم نگار شد
مه شعبان گذشت و گشت عیان از صامت اشعار مصیبت 4
1. مه شعبان گذشت و گشت عیان
پیک ماه مبارک رمضان
گرفت لشگر دی باز روی کیهان را از صامت اشعار مصیبت 5
1. گرفت لشگر دی باز روی کیهان را
نمود طی ورق عشرت گلستان را
باز شد اسپهبد فرو رد را پا در رکیب از صامت اشعار مصیبت 6
1. باز شد اسپهبد فرو رد را پا در رکیب
برد افسر از سردی نهیب با یک نهیب
تا بود جان در بدن یا در دهن نطق مقالم از صامت اشعار مصیبت 7
1. تا بود جان در بدن یا در دهن نطق مقالم
روز و شب مداح اولاد رسول بی‌همالم
ای ز شور نشئه دنیای فانی سرگران از صامت اشعار مصیبت 8
1. ای ز شور نشئه دنیای فانی سرگران
سرگران از ساغر سودای صهبای جهان
شام هجران است ای دل دیده امید دار از صامت اشعار مصیبت 9
1. شام هجران است ای دل دیده امید دار
ای جگر خون شو ز جوی دیده خونبار بار
افراخت علم پادشه گل به چمن باز از صامت اشعار مصیبت 10
1. افراخت علم پادشه گل به چمن باز
فردوس صفت گشت همه تل و دمن باز
جهان فرتوت باز چمید زی فرهی از صامت اشعار مصیبت 11
1. جهان فرتوت باز چمید زی فرهی
کدورت فصل دی نهاد رو بربهی