1 تو ای جان من ای بیمار چونی؟ درین بیماری و تیمار چونی؟
2 گلی بودی نبودت هیچ خاری کنون در چنگ چندین خار چونی؟
3 ترا همواره بستر بود گلبرگ گلا، از جای ناهموار چونی؟
4 مرا باری خیال تست مونس ندانم با که می داری تو مجلس
1 ای آینه کرده در رخت روی امید بر چشمم ازین خط سیه روی ، سپید
2 به ز آن نبود که دیده دوزند آنجا کآیینه براری کند با خورشید
3 چو مشاطه زدش در زلف شانه نسیم این بیت را زد بر ترانه:
4 از بس گره و پیچ که زلف تو نمود، آمد شدن شانه در آن مشکل بود
1 چمن شمع ز مرد ساق نرگس را چو بردارد به سیمین مشعلی ماند که آن مشعل دو سر دارد
2 فرو برده به پیش باد هردم خون دل لاله که از سودا دل لاله بسی خون در جگر دارد
3 مگر خواهد گشادن باغ شاخ ارغوان را خون که نرگس تشت زر بر دست و گلبن نیشتر دارد
4 صبا عرض گل و شمشاد می داد بخار چین ملک را یاد می داد
1 از رنگ بیاض رویت ای رشک قمر وز عکس گل جمالت ای غیرت خور
2 مشاطه آفتاب بر روی افق سرخاب و سپیداب کشد شام و سحر
3 چو شیرین را به هودج در نشاندند فرستادند و خسرو را بخواندند
4 ملک جمشید مست از بزم مستان خرامان رفت در خرم شبستان
1 دلا زن خیمه بیرون زین مخیم که بیرون زین ترا کاخیست خرم
2 اساس عمر بر بادی نهادن بدین بنیاد بنیادی نهادن
3 خرد داند که کار عاقلان نیست طریق و شیوه صاحبدلان نیست
4 به دیوان می دهد ملک سلیمان سلیمان می کند بیکار دیوان
1 به رسم حضرت سلطان عهد شیخ اویس که عهد سلطنتش باد متصل به دوام
2 شد این ربیع معانی جمادی الثانی سنه ثلاث و ستین و سبعمانه تمام
1 شنیدستم که با مجمر شبی شمع پیامی کرد روشن بر سر جمع
2 که ای مجمر چرا هستی بر آذر؟ منم از تو بسی با آبروتر
3 چو از انفاس تو هردم ملول است دم گرمت همه جای قبول است
4 جوابش داد مجمر کای برادر مشو در تاب و آبی زن بر آذر
1 مرا چو یاد زیار و دیار خویش آید هزار ناله زار از درون ریش آید
2 نشسته در پس زانوی غربتم شب و روز خدای داند ازین پس مرا چه پیش آید
1 سوی کلبه فقیران به سعادت و سلامت بکجا همی خرامی صنما خلاف عادت؟
2 سوی کشته ای گذر کن ببهانه زیارت بشکسته ای نظر کن به طریقه عیادت
3 الا ای تازه ورد ناز پرورد بدین صحرا کدامین بادت آورد
4 به خورشیدی چه نقصان راه یابد اگر بر خانه موری بتابد
1 ملک جمشید بنوشت از ره دور بشارت نامه ای نزدیک فغفور
2 چو از حد خدا پرداخت خامه برین ابیات کرد آغاز نامه: