1 زان طرف کله چو کاکل آید بیرون دود از دل شاخ سنبل آید بیرون
2 در هر چمنی که روی او گل باشد از غنچه چو بیضه بلبل آید بیرون
1 تا آمدن تو شوق را گشت یقین بندد ز طرب، خانه ی دل را آیین
2 خود را برسان که شوق از اندازه گذشت جایی مکن آرام بجز خانه ی زین
1 با هم دو برادر سیه فام ببین گویی که دوپاره کرده ای یک سرگین
2 لیکن به قد پست و بلند ایشان فرق است چو سایه های پیشین و پسین
1 ای آن که معانی ز تو محتاج شده ناموس سخن از تو به تاراج شده
2 ربطی نبود به نظم و نثرت، گویی معنی ز قلمرو تو اخراج شده!
1 مهری به دلم چو نور در باصره ای شوری به سرم چو دود در مجمره ای
2 در بزم ز ناله بینوایم، ای کاش مطرب ز برای من کشد دایره ای
1 از تندی مرکب نه ز زین افتادی گویم ز چه ای قبله ی دین افتادی
2 از غیب ترا بشارت فتح رسید در سجده ی شکر بر زمین افتادی
1 هرگز نرسانیده سعادتمندی از پهلوی خود فیض به حاجتمندی
2 هرچند که چون پیاله گردید دلم غیر از خم می ندید دولتمندی
1 ای ساغر می اگر گهر می بودی مقبول جهان کی این قدر می بودی
2 زین بیش عزیز هر نظر می بودی ای دختر رز اگر پسر می بودی
1 ای غیر که همچون مژه از گریه تری وز ذوق نوای عاشقی بی خبری
2 از مرغ قفس ناله شنیدن دارد گوشی بگشای همچو گل، گرچه کری
1 از یک طرف آشنا و غیری داری وز سوی دگر، کعبه و دیری داری
2 هر گاه درین دشت تماشاگاهی ست خوش باشد اگر دماغ سیری داری