6 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 هر که نخل بلند طبع مرا دید، از اقتضای طالع پست،

2 سنگ از بس به شاخسارش زد استخوان های میوه را بشکست

1 چو سامان عشرت مهیا شود شراب آن زمان گر بنوشی رواست

2 به دست تهی ساغر می مگیر که گل شاخ بی برگ را بدنماست

1 چو سرنوشت کسی گشت در جهان کاری علاج نیست بجز رفتن از پی آنش

2 دم فرس چو پی راندن مگس آمد کند زمانه پس از مرگ هم مگس رانش

1 در مجلس وصل یار ای دل تا کی گویی ره سخن نیست

2 چون کار کسی به حرف افتاد راه سخنی به از دهن نیست

1 ای گلبن باغ حسن، آخر گل ها ز برای خود گشادی

2 رفتی به ضیافت حریفان از دست عنان خویش دادی

3 از شومی آب و دانه آخر در دام فساد اوفتادی

4 از طبع خسیس خویش چون ناف ... را به سر شکم نهادی

1 با هرکه نشنید نفسی، خواجه حسن را از گاو و ز گوساله ی خود، گفت و شنید است

2 از بس که سیاهی زند از ماست به مردم باور نکنم گوید اگر ماست سفید است

1 امشب شده دلبری دچارم کز وی به اجل مرا پناه است

2 زنبور گزنده چون مگس نیست می گویم و خال او گواه است

3 دنباله ی چشم او ز سرمه گویی دم عقرب سیاه است

1 چشم بد دور، خواجه را پسری ست که همه زیرکی و ادراک است

2 چه عجب گر ضعیف و خرد افتاد که چو خشخاش، تخم تریاک است

1 هست کارم به مجلسی که درو حرف با لب چو خنده بیگانه ست

2 چند پاس ادب کسی دارد؟ انجمن نیست این ادبخانه ست!

1 کاتبی دارم که چون بر دست گیرد خامه را هر سخن را دخل بیجایی کند موی دماغ

2 افکند هر مصرعی را عضوی از اعضا ز سهو می کند هر حرف را از نقطه ی بیهوده داغ

3 دست خود هرگه به سوی خامه برد، از بیم او لفظ از معنی گریزان گشت چون دود از چراغ

4 حرف در بند غم از آسیب او چون پای باز نقطه در گرداب خون از دست او چون چشم زاغ

آثار سلیم تهرانی

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.