ای خجسته بنا، ز رونق تو از سلیم تهرانی قطعه 12
1. ای خجسته بنا، ز رونق تو
چشم بد دور، چشم ایامی
...
1. ای خجسته بنا، ز رونق تو
چشم بد دور، چشم ایامی
...
1. بهار گل دولت اسلام خان
که دارد ازو این چمن آب و تاب
...
1. در اقلیم معنی سلیم آن مسیحم
که نطقم زند دم ز معجزنمایی
...
1. شکر کز خواجه گرفتم طلب خویش سلیم
مرد عاقل زر خود را به چنین کس ندهد
...
1. آه ازین دمل که شد از سینهٔ من آشکار
خون چو پیکان میچکد از غنچهٔ پستان مرا
...
1. منزل اهل سخن، ملا وفا کز شرم او
لفظ را معنی به روی خویش برقع میکند
...
1. ای آن که عیبجویی من پیشه کرده ای
من خود حکایت از چه و چونت نمی کنم
...
1. کام بخشا! ز تو شد خربزه ای لطف مرا
همچو حوران بهشتی خوش و پاکیزه سرشت
...
1. بس که میترسم میان ما و او
در حساب دوستی افتد غلط،
...
1. سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو
هر غباری سوی خورشید برد عشق بلند
...
1. زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
ناچار گزیری نبود همنفسی را
...
1. فراوان تاجداران را که از مرگ
ز ملک و مملکت شد دست کوتاه
...