6 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 در زمان خلافت شه دین سایه ی کردگار، شاه جهان

2 ساخت دستور عهد در لاهور یعنی اسلام خان عالی شان

3 خانه ای کز صفای آینه اش گشت روشن، سواد هندستان

4 سطح رنگین بساط، شاه نشین سقف آیینه کار، ماه نشان

1 این نگارین خانه را دیوار و در آیینه است طاق او چون بال طاووس است و پر آیینه است

2 از نسیم گل سبکتر رو، که این گلزار را جای برگ گل به روی یکدگر آیینه است

3 طرفه تأثیری درو آیینه را رو داده است شام مجلس را چراغ است و سحر آیینه است

4 در تماشای در و دیوار او نظاره را چون نلغزد پا، که فرش رهگذر آیینه است

1 ای خجسته بنا، ز رونق تو چشم بد دور، چشم ایامی

2 همه روی زمین به سایه ی توست کز بلندی چو صیت اسلامی

3 در نظرها ز بس که مرغوبی خوش تر از پیکر دلارامی

4 خاک توست از گل بتان چگل زان چنین دلکش و خوش اندامی

1 بهار گل دولت اسلام خان که دارد ازو این چمن آب و تاب

2 بنایی به بنگاله بنیاد کرد که برجش بود نام و قصرش خطاب

3 حصار فلک را بسی گشته است ندیده ست برجی چنین آفتاب

4 عمارت نمی دارد این قدر و شان سپهری بنا کرده از خاک و آب

1 در اقلیم معنی سلیم آن مسیحم که نطقم زند دم ز معجزنمایی

2 درآید چو کلکم به رفتار، گردد ز رنگینی جلوه، کاغذ حنایی

3 اگر پیر گشتم، جوان است طبعم چو می کهنه گردد، کند خودنمایی

4 به این ضعف، طبعی مرا در سخن هست تواناتر از غیرت روستایی

1 شکر کز خواجه گرفتم طلب خویش سلیم مرد عاقل زر خود را به چنین کس ندهد

2 که ازین دست به آن دست چو گیرد زر را تا قیامت، به همان دست، دگر پس ندهد

1 آه ازین دمل که شد از سینهٔ من آشکار خون چو پیکان می‌چکد از غنچهٔ پستان مرا

2 هردم شیری که از پستان مادر خورده‌ام قطره‌قطره می‌کشد ایام از پستان مرا

3 دشمنی چون عشق دارم در قفای خود، ازان سر برون کرده از روی سپر پیکان مرا

1 منزل اهل سخن، ملا وفا کز شرم او لفظ را معنی به روی خویش برقع می‌کند

2 گاه بر ریش سخن از دخل گردد شیشه بند گاه در... غزل، انگشت مصرع می‌کند

3 همچو عنبر کز تصرف معده ناخوش سازدش می‌برد اشعار مردم را و ضایع می‌کند

4 ملزم از دیوان ارباب معانی کی شود آن که صد مطلع به یک ابرام مقطع می‌کند

1 ای آن که عیبجویی من پیشه کرده ای من خود حکایت از چه و چونت نمی کنم

2 بر تیغ پاکدامن خویشم چو آفتاب حیف است، ورنه رحم به خونت نمی کنم

3 چون شعله، قوت روح ز اسفل رسد ترا گر مرده ای، که چوب به... ت نمی کنم

1 کام بخشا! ز تو شد خربزه ای لطف مرا همچو حوران بهشتی خوش و پاکیزه سرشت

2 داده دهقان عوض آب به او شربت قند «هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت»

3 چون تو شیرینی هر حرف نکو می دانی «مدعی گر نکند فهم سخن، گو سر و خشت»

4 بود چون لایق بزم تو، مناسب دیدم کز بهشت آمده را باز فرستم به بهشت

آثار سلیم تهرانی

6 اثر از قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.