الهی دور دار از ما غرور بی از سلیم تهرانی غزل 1
1. الهی دور دار از ما غرور بی گناهی را
به سوی خویش خضر ما کن این گم کرده راهی را
...
1. الهی دور دار از ما غرور بی گناهی را
به سوی خویش خضر ما کن این گم کرده راهی را
...
1. دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا
برای عشق بتانت نیافریده خدا
...
1. جهان کهنه چو نو کرد عادت و خو را
به قبله ی عربی آورد عجم رو را
...
1. ما را سپرده است به ساقی حبیب ما
نیکو خلیفه ای ست که دارد ادیب ما
...
1. خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را
که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را
...
1. به صورت تو بتی کمتر آفریده خدا
ترا کشیده و دست از قلم کشیده خدا
...
1. تا چند دیر و کعبه، مخوان این فسانه را
همچون کمان حلقه، یکی کن دو خانه را
...
1. ای ز چشمت خفته در چشم غزالان نازها
بسته رفتار خوشت از کبک، چشم بازها
...
1. ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها
بر سرم چون برگ بید از غمزه ات شمشیرها
...
1. سخن بست از لبم احرام طوف کعبهٔ دلها
تماشا کن در او چون کاروان کعبه محملها
...
1. شراب نقل نخواهد، بگیر ساغر را
که احتیاج شکر نیست شیر مادر را
...
1. به راه عشق خطر نیست بینوایان را
گل است هر سر خاری برهنه پایان را
...