96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی

1 دلا تویی که به کار خودت گزیده خدا برای عشق بتانت نیافریده خدا

2 ازین عزیزی خود را قیاس کن که جهان ترا فروخته چون یوسف و خریده خدا

3 وجود خاکی ما مهر سجده ملک است به حیرتم که درین مشت گل چه دیده خدا

4 به تنگنای حبابی محیط چون گنجد؟ به دل ز قدرت خویش است آرمیده خدا

1 الهی دور دار از ما غرور بی گناهی را به سوی خویش خضر ما کن این گم کرده راهی را

2 به ما جنس دگر از نقد لطف خود کرامت کن گدایان توایم، اما نمی خواهیم شاهی را

3 تمام عمر نتوان داشت پاس افسر دولت ازان خوش کرده ام بر سر، کلاه گاه گاهی را

4 درین پیری به زیر دامن پاکان پناهم ده که فانوسی ضرور است این چراغ صبحگاهی را

1 جهان کهنه چو نو کرد عادت و خو را به قبله ی عربی آورد عجم رو را

2 شفیع روز قیامت، محمد مرسل که قبله گاه جهان کرده طاق ابرو را

3 شهی که کرده ز درویشی و تهیدستی کمند وحدت خود همچو موج، بازو را

4 چنان ز مقدم او گشت مضطرب کسری که بوی شیر رسد بر مشام آهو را

1 ما را سپرده است به ساقی حبیب ما نیکو خلیفه ای ست که دارد ادیب ما

2 مخمور شوق را می وصل است سازگار ما خسته ایم و ساقی کوثر طبیب ما

3 معشوق ماست ساقی گلچهره ای که هست در عشق او خدا و پیمبر رقیب ما

4 ناقوس بت پرستی ما زنگ حیدری ست از شوق اوست در پی گل عندلیب ما

1 خدایا رهنما شو بر دل ما رهنمایی را که بنماید به ما خوشتر ازین گلزار، جایی را

2 دگر از بیم هرگز چشم نگذارد به هم گندم اگر در خواب بیند همچو گردون آسیایی را

3 جهان آمیزشی با ذات حق دارد ولی فانی ست بقا تا کی بود پیچیده بر کوهی صدایی را؟

4 تو خود ای دل چه خواهی کرد کز فرمان چو سرپیچد برون کردند از جنت چو آدم کدخدایی را

1 به صورت تو بتی کمتر آفریده خدا ترا کشیده و دست از قلم کشیده خدا

2 چو کرده نقش تو بر صفحه ی وجود رقم صد آفرین ز زبان قلم شنیده خدا

3 متاب روی ز همصحبتان که تنهایی لطیفه ای ست که از بهر خود گزیده خدا

4 زمانه کیست که منصور را به دار کشد به این وسیله به سوی خودش کشیده خدا

1 تا چند دیر و کعبه، مخوان این فسانه را همچون کمان حلقه، یکی کن دو خانه را

2 معشوق، پاسبانی ما عاشقان کند بلبل ز غنچه قفل زند آشیانه را

3 در سینه هرچه بود، سپردم به دست عشق آری همین علاج بود دزد خانه را

4 سرسبزی از جهان چه تمنا کنی که هست دندان مور ریشه درین خاک دانه را

1 ای ز چشمت خفته در چشم غزالان نازها بسته رفتار خوشت از کبک، چشم بازها

2 شعله گردد آشیان ها را گل روی سبد چون ز شوقت عندلیبان برکشند آوازها

3 با ملایک ناله ام در شوخی و لرزد سپهر همچو بام خانه از پای کبوتر بازها

4 بیخودی از نغمه در محفل مرا بیهوده نیست می رسد بر گوش، آواز توام از سازها

1 ای ز مژگانت مرا چون خوشه در دل تیرها بر سرم چون برگ بید از غمزه ات شمشیرها

2 خفته در راه تو از عجز ای غزال شیرگیر دست بر بالای یکدیگر نهاده شیرها

3 گرچه در راه تو عمرم صرف شد چون گردباد دارم از ریگ بیابان بیشتر تقصیرها

4 صیدگاه کیست این صحرا که از زخم خدنگ سایه پنداری پلنگ است از پی نخجیرها

1 سخن بست از لبم احرام طوف کعبهٔ دل‌ها تماشا کن در او چون کاروان کعبه محمل‌ها

2 ز زهد و توبه در کار دلم صد عقده افتاده‌ست بیا ساقی مرا آزاد کن از قید مشکل‌ها

3 بود سیب ذقن نقل می تحقیق، عارف را بیابان حرم را بر سر چاه است منزل‌ها

4 ز نی آموز در صحرا سماع بی‌خودی کردن کمانچه‌وار باشی چند، کون‌جنبان محفل‌ها؟

آثار سلیم تهرانی

96 اثر از غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار سلیم تهرانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی