1 مرد که بر کند دل ز آرزوی تن مرد همانست غیر او همگی زن
2 آرزوی تن طراز زن بود ای مرد نیستی ار زن مخواه آرزوی تن
3 مرد بمیدان بود مبارز و بر زین صورت مردست مرد خانه و بر زن
4 کرد بسر استوار مغفر مردان مرد نکرد ار ز معجر زن جوشن
1 از پی تشکیل حل ز عقد خراسان حل مشاکل کنم بطرزی آسان
2 آسان گویم که گر بگویم مشکل یکسر مشکل شود حدیث خراسان
3 مشرق خورشید آسمان حقیقت اینک در زیر ابر ظلمست پنهان
4 عالم او مرتشی ایالت او پست مجمع اوباش جمع و ملک پریشان
1 آمد دم سپید دم آن ماه لشکری تابنده تر بروی ز خورشید خاوری
2 زان پیشتر که سر زند از مشرق آفتاب تابید در سراچه من ماه و مشتری
3 از سیم خام ساخته سروی سپید فام بالای سرو مشک تر و لاله طری
4 سوسن نچیده بودم از شاخ نارون سنبل ندیده بودم از مشک تاتری