4 اثر از قصاید در دیوان اشعار صفای اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار صفای اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار صفای اصفهانی

1 وحدت جمعم نه لامکان نه مکانم برتر ازین هر دوام نه این و نه آنم

2 رسته ام از این مکان و کون و مرکب فرد بسیطم محیط کون و مکانم

3 کی نهم اندر قفای کام جهان گام منکه سرا پای صد هزار جهانم

4 پیشتر از آنکه طور زاید و موسی بر گله عقل و نفس و وهم شبانم

1 ای آتش عشق ای دل نوانم ای آفت جسم ای بلای جانم

2 از دست تو با جان دردمندم درشست تو با جان ناتوانم

3 ای شعله بی دود مشعل دل دود از تو برآمد زد و دمانم

4 ای آتش کانون سینه من از پوست رسیدی باستخوانم

1 مراست عمری چون آفتاب بر لب بام تو راست رویی چونان به سرو ماه تمام

2 بیا که شامم با روی توست روز سپید که بی تو روز سپیدم بود معاینه شام

3 فرشته همپر مرغ دل فریفته ئیست که چون تو سروی دارد بخانه کبک خرام

4 بهشت خلوت آن خواجه ئیست کز فر بخت نشسته بر سر تختست پهلوی تو غلام

1 ای دل ار آگهی از مسلک صاحب نظران عقل سد ره عشقست مکن تکیه بران

2 بی خبر پای منه ایدل بیدانش وهوش خبر ار خواهی در دستگه بی خبران

3 عقل در سیر حقیقت نبود محرم راز تو که پائی چه خبر داری از سر سران

4 باده عشق بکش بار گران راه دراز اشتر مست نیندیشد از بار گران

1 ای مشک تو در چین و در شکن آشوب ختا فتنه ختن

2 ای عود تو بر آفتاب دود ای دود تو بر ماه پیرهن

3 زلفست بران روی همچو ماه یا لخلخه عود بر سمن

4 با دسته ئی از سنبل سیاه رستست ز باغ بهار من

1 بیان حکمت الصوم لیست سر سخن سپس که روزه مریم گرفته بودم من

2 کسیکه روزه مریم گرفت کرد افطار ز خوان دولت دیدار دل بوجه حسن

3 کدام دل نه همان مضغه صنوبر فام که سخت تر بود از سنگ در سراچه تن

4 بل آن لطیفه روحانی بلند مکان عیان بصورت انسان و سیرت روشن

1 باید ار میخواهی ایدل همدم جانان شدن تن رها کردن بکلی پای تا سر جان شدن

2 گوهر مقصود اگر جوئی ز عمان وجود باید از این قطره رستن غرقه عمان شدن

3 ای گدایانی که شاهان نام دارید از گزاف روی در اقلیم فقر آوردن و سلطان شدن

4 ایدل ار خواهی نکوبد بر سرت پتک فراق پیش خایسک طلب بایست چون سندان شدن

1 مرد که بر کند دل ز صحبت نادان بر خرد افزاید و بکاهد نقصان

2 اندک اندک شود مصاحب دانا مرد که بر کند دل ز صحبت نادان

3 حکمت لقمان طلب ز مکرمت پیر پیر شوی ای پسر ز حکمت لقمان

4 شاد روی از سواد اعظم کامل در ده جاهل مرو که گردی پژمان

1 ایدل ار خواهی بسر آهنگ افسر داشتن کشور تجرید را باید مسخر داشتن

2 در طریق اهل معنی سلطنت را شرط نیست با وجود کشور تجرید کشور داشتن

3 ننگ زیور دار ایدل زیور ار خواهی که هست زیور اهل حقیقت ننگ زیور داشتن

4 نا قلندر باشد آن رهرو که در طی طریق پای بند او شود موی قلندر داشتن

1 ایکه خواهی در ولایت شهر یاری داشتن در طریق فقر باید خاکساری داشتن

2 خاکسار فقر شو تا شهریار جان شوی ایکه خواهی در ولایت شهریاری داشتن

3 اسب تن پی کن که نتوان یافت پایان طریق ای رفیق از استر و اسب سواری داشتن

4 آن گل بی خار در گلزار دل مپسند لیک دیده ئی بایست چون ابر بهاری داشتن

آثار صفای اصفهانی

4 اثر از قصاید در دیوان اشعار صفای اصفهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار صفای اصفهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.