آثار ادیب صابر

صفحه 10 از 11
11 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.

قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر

1 اگر به صورت روی تو آفتابستی همه بنای شب از روی او خرابستی

2 ز کبر و عجب زمانی نتابدی بر خلق گر از جمال تو جزوی در آفتابستی

3 ور آفتاب خبر داردی زصورت تو ز شرم روی تو پیوسته در نقابستی

4 همیشه عشرت من چون لب تو خوش بودی اگر سوال مرا از لبت جوابستی

1 نیسان نسیم باغ معنبر کند همی کز خاک سوده بیضه عنبر کند همی

2 باد صبا وزید و هوا و دماغ را پر عنبرین صبای معنبر کند همی

3 لاله نشانی از لب جانان دهد همی سوسن حکایت از بر دلبر کند همی

4 گویی بنفشه از خط خوبان خجل شده ست مه بنگرد به باغ و نه سر برکند همی

1 نیکوی بر توست عاشق دیگران بر نیکوی نیکوی بد خو کند معذوری اندر بدخوی

2 من که بر تو عاشقم با من نسازی پس مساز همچنین با نیکوی کت عاشق آمد نیکوی

3 کار شیران ناید از آهو و بر من عشق تو حشمت شیران همی راند به چشم آهوی

4 ای عجب نوها کهن گردد زگشت روزگار عشق تو بر چمن چرا هر روز بفزاید نوی

1 ای زلف دلبر من دلبند و دلگسلی گه در پناه مهی گه در جوار گلی

2 گر در پناه مهی چون چرخ بد چه کنی ور در جوار گلی چون خار دل چه خلی

3 بر گل همی گذری بر مه همی سپری دل را همی گسلی وز دل نمی گسلی

4 از اصل لاله نه ای بر لاله معتکفی از جنس زهره نه ای با زهره متصلی

1 گر نه بر آن روی چو دیباستی عاشقی و عشق نه زیباستی

2 دیبه اگر روی تو را ماندی بس دل من عاشق دیباستی

3 گرنه ز من مهر تو بردی شکیب دل به هوای تو شکیباستی

4 بنده خاکت زسویدای دل کی شدمی گرنه زسوداستی

1 بهار لاله رخساری نگار سرو بالایی گل و شمشاد زلفینی مه و خورشید سیمایی

2 نگار و مه تو را خوانم، بهار و گل تو راگویم که اینها عالم آرایند و آنها را تو آرایی

3 به شب با ماه بازم عشق ازیرا ماه رخساری به روز از سرو باشم شاد ازیرا سرو بالایی

4 مگر آنی که حاصل گشت یعقوب و زلیخا را زرویش فر برنایی زبویش نور بینایی

1 زلف به شانه زنی و طره فشانی بس بود این فتنه را دلیل و نشانی

2 فتنه برانگیختند طره و زلفت چون به لب این فتنه را فرو ننشانی

3 راحت هر تن ز جان بود زچه معنی آفت تن گشته ای مرا و تو جانی

4 گر زبر از عشق غایتی است من آنم ور زبر از حسن صورتی است تو آنی

1 تنم به مهر اسیر است و دل به عشق فدی همه به گوش من آید زلفظ عشق ندی

2 دلم فدا شد و چشمم ندید روی خلاص خلاص نیست اسیران عشق را به فدی

3 ملاحت همه دنیا نگار من دارد عجب نباشد اگر بی وفاست چون دنیی

4 من و توایم نگارا که عشق و خوبی را ز نام لیلی و مجنون برون بریم همی

1 گر صد یک از جمال تو در مشتریستی او را زیک جمال تو صد مشتریستی

2 گر فال مشتری چو تو فرخنده باشدی صد آفتاب چاکر یک مشتریستی

3 آن حلقه های زلف تو گویی ز دلبری بر مه ز مشک حلقه انگشتریستی

4 آن حلقه های زلف تو گویی ز دلبری بر مه زمشک حلقه انگشتریستی

1 زهی زقد و رخت سرو و لاله را خجلی به سرو عقل ربایی به لاله دل گسلی

2 به سرو برگذری سرو را بود خواری به لاله در نگری لاله را بود خجلی

3 به باغ اگر نرسد سرو، سرو را عوضی به راغ اگر ندمد لاله، لاله را بدلی

4 به لب عسل نبود لاله گرچه لعل بود اگر تو لاله لعلی چرا به لب عسلی

آثار ادیب صابر

11 اثر از قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید در دیوان اشعار ادیب صابر شعر مورد نظر پیدا کنید.