باب اول در سیرت پادشاهان در گلستان سعدی شیرازی

44 اثر از باب اول در سیرت پادشاهان در گلستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه سعدی شیرازی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید. شما در حال مشاهده صفحه 4 از این مجموعه هستید.

یکی از پسران هارون الرشید از سعدی شیرازی گلستان 34

1. یکی از پسران هارون الرشید پیش پدر آمد خشم آلود که فلان سرهنگ زاده مرا دشنام مادر داد.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

دو برادر یکی خدمت سلطان از سعدی شیرازی گلستان 36

1. دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زور بازو نان خوردی.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

کسی مژده پیش انوشیروان از سعدی شیرازی گلستان 37

1. کسی مژده پیش انوشیروان عادل آورد، گفت: شنیدم که فلان دشمن تو را خدای عزّ و جل برداشت.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

گروهی حکما به حضرت کسری از سعدی شیرازی گلستان 38

1. گروهی حکما به حضرت کسری در به مصلحتی سخن همی‌گفتند و بزرگمهر که مهتر ایشان بود خاموش.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هارون الرشید را چون از سعدی شیرازی گلستان 39

1. هارون الرشید را چون ملک دیار مصر مسلم شد گفت: به خلاف آن طاغی که به غرور ملک مصر دعوی خدایی کرد نبخشم این مملکت را مگر به خسیس‌ترین بندگان.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

یکی را از ملوک کنیزکی از سعدی شیرازی گلستان 40

1. یکی را از ملوک کنیزکی چینی آوردند. خواست تا در حالت مستی با وی جمع آید کنیزک ممانعت کرد. ملک در خشم رفت و مر او را به سیاهی بخشید که لب زبرینش از پرهٔ بینی در گذشته بود و زیرینش به گریبان فرو هشته. هیکلی که صخر الجن از طلعتش برمیدی و عین القطر از بغلش بگندیدی.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

2 دقیقه زمان مطالعه

اسکندر رومی را پرسیدند: از سعدی شیرازی گلستان 41

1. اسکندر رومی را پرسیدند: دیار مشرق و مغرب به چه گرفتی که ملوک پیشین را خزاین و عمر و ملک و لشکر بیش از این بوده است ایشان را چنین فتحی میسر نشده. گفتا: به عون خدای عزّوجل هر مملکتی را که گرفتم رعیتش نیازردم و نام پادشاهان جز به نکویی نبردم.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه