3 اثر از باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سعدی شیرازی / بوستان سعدی شیرازی / باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان

باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان سعدی شیرازی

1 شبی خوابم اندر بیابان فید فرو بست پای دویدن به قید

2 شتربانی آمد به هول و ستیز زمام شتر بر سرم زد که خیز

3 مگر دل نهادی به مردن ز پس که بر می‌نخیزی به بانگ جرس؟

4 مرا همچو تو خواب خوش در سر است ولیکن بیابان به پیش اندر است

1 کهنسالی آمد به نزد طبیب ز نالیدنش تا به مردن قریب

2 که دستم به رگ بر نه، ای نیک رای که پایم همی بر نیاید ز جای

3 بدین ماند این قامت خفته‌ام که گویی به گل در فرو رفته‌ام

4 برو، گفت دست از جهان در گسل که پایت قیامت برآید ز گل

1 شبی در جوانی و طیب نعم جوانان نشستیم چندی بهم

2 چو بلبل، سرایان چو گل تازه روی ز شوخی در افکنده غلغل به کوی

3 جهاندیده پیری ز ما بر کنار ز دور فلک لیل مویش نهار

4 چو فندق دهان از سخن بسته بود نه چون ما لب از خنده چون پسته بود

1 بیا ای که عمرت به هفتاد رفت مگر خفته بودی که بر باد رفت؟

2 همه برگ بودن همی ساختی به تدبیر رفتن نپرداختی

3 قیامت که بازار مینو نهند منازل به اعمال نیکو دهند

4 بضاعت به چندان که آری بری وگر مفلسی شرمساری بری

1 جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر

2 فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است گویی بزن

3 قضا روزگاری ز من در ربود که هر روزی از وی شبی قدر بود

4 من آن روز را قدر نشناختم بدانستم اکنون که در باختم

1 شبی خفته بودم به عزم سفر پی کاروانی گرفتم سحر

2 که آمد یکی سهمگین باد و گرد که بر چشم مردم جهان تیره کرد

3 به ره در یکی دختر خانه بود به معجر غبار از پدر می‌زدود

4 پدر گفتش ای نازنین چهر من که داری دل آشفتهٔ مهر من

1 فرو رفت جم را یکی نازنین کفن کرد چون کرمش ابریشمین

2 به دخمه برآمد پس از چند روز که بر وی بگرید به زاری و سوز

3 چو پوسیده دیدش حریرین کفن به فکرت چنین گفت با خویشتن

4 من از کرم برکنده بودم به زور بکندند از او باز کرمان گور

1 خبر داری ای استخوانی قفس که جان تو مرغی است نامش نفس؟

2 چو مرغ از قفس رفت و بگسست قید دگر ره نگردد به سعی تو صید

3 نگه دار فرصت که عالم دمی است دمی پیش دانا به از عالمی است

4 سکندر که بر عالمی حکم داشت در آن دم که بگذشت و عالم گذاشت

1 شبی خوابم اندر بیابان فید فرو بست پای دویدن به قید

2 شتربانی آمد به هول و ستیز زمام شتر بر سرم زد که خیز

3 مگر دل نهادی به مردن ز پس که بر می‌نخیزی به بانگ جرس؟

4 مرا همچو تو خواب خوش در سر است ولیکن بیابان به پیش اندر است

1 یکی پارسا سیرت حق پرست فتادش یکی خشت زرین به دست

2 سر هوشمندش چنان خیره کرد که سودا دل روشنش تیره کرد

3 همه شب در اندیشه کاین گنج و مال در او تا زیم ره نیابد زوال

4 دگر قامت عجزم از بهر خواست نباید بر کس دوتا کرد و راست

آثار سعدی شیرازی

3 اثر از باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب نهم در توبه و راه صواب در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.