4 اثر از باب هفتم در عالم تربیت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب هفتم در عالم تربیت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سعدی شیرازی / بوستان سعدی شیرازی / باب هفتم در عالم تربیت در بوستان

باب هفتم در عالم تربیت در بوستان سعدی شیرازی

1 اگر پای در دامن آری چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه

2 زبان درکش ای مرد بسیار دان که فردا قلم نیست بر بی زبان

3 صدف وار گوهرشناسان راز دهان جز به لؤلؤ نکردند باز

4 فراوان سخن باشد آکنده گوش نصیحت نگیرد مگر در خموش

1 سخن در صلاح است و تدبیر و خوی نه در اسب و میدان و چوگان و گوی

2 تو با دشمن نفس هم‌خانه‌ای چه در بند پیکار بیگانه‌ای؟

3 عنان باز پیچان نفس از حرام به مردی ز رستم گذشتند و سام

4 تو خود را چو کودک ادب کن به چوب به گرز گران مغز مردم مکوب

1 عضد را پسر سخت رنجور بود شکیب از نهاد پدر دور بود

2 یکی پارسا گفتش از روی پند که بگذار مرغان وحشی ز بند

3 قفسهای مرغ سحر خوان شکست که در بند ماند چو زندان شکست؟

4 نگه داشت بر طاق بستان سرای یکی نامور بلبل خوش‌سرای

1 یکی ناسزا گفت در وقت جنگ گریبان دریدند وی را به چنگ

2 قفا خورده عریان و گریان نشست جهاندیده‌ای گفتش ای خودپرست

3 چو غنچه گرت بسته بودی دهن دریده ندیدی چو گل پیرهن

4 سراسیمه گوید سخن بر گزاف چو طنبور بی مغز بسیار لاف

1 یکی خوب خلق خلق پوش بود که در مصر یک چند خاموش بود

2 خردمند مردم ز نزدیک و دور به گردش چو پروانه جویان نور

3 تفکر شبی با دل خویش کرد که پوشیده زیر زبان است مرد

4 اگر همچنین سر به خود در برم چه دانند مردم که دانشورم؟

1 شنیدم که در بزم ترکان مست مریدی دف و چنگ مطرب شکست

2 چو چنگش کشیدند حالی به موی غلامان و چون دف زدندش به روی

3 شب از درد چوگان و سیلی نخفت دگر روز پیرش به تعلیم گفت

4 نخواهی که باشی چو دف روی ریش چو چنگ، ای برادر، سر انداز پیش

1 تکش با غلامان یکی راز گفت که این را نباید به کس باز گفت

2 به یک سالش آمد ز دل بر دهان به یک روز شد منتشر در جهان

3 بفرمود جلاد را بی دریغ که بردار سرهای اینان به تیغ

4 یکی زآن میان گفت و زنهار خواست مکش بندگان کاین گناه از تو خاست

1 به طفلی درم رغبت روزه خاست ندانستمی چپ کدام است و راست

2 یکی عابد از پارسایان کوی همی شستن آموختم دست و روی

3 که بسم الله اول به سنت بگوی دوم نیت آور، سوم کف بشوی

4 پس آن گه دهن شوی و بینی سه بار مناخر به انگشت کوچک بخار

1 مرا در نظامیه ادرار بود شب و روز تلقین و تکرار بود

2 مر استاد را گفتم ای پر خرد فلان یار بر من حسد می‌برد

3 چو من داد معنی دهم در حدیث بر آید به هم اندرون خبیث

4 شنید این سخن پیشوای ادب به تندی برآشفت و گفت ای عجب!

1 شنیدم که از پارسایان یکی به طیبت بخندید با کودکی

2 دگر پارسایان خلوت نشین به عیبش فتادند در پوستین

3 به آخر نماند این حکایت نهفت به صاحب نظر باز گفتند و گفت

4 مدر پرده بر یار شوریده حال نه طیبت حرام است و غیبت حلال!

آثار سعدی شیرازی

4 اثر از باب هفتم در عالم تربیت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب هفتم در عالم تربیت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.