سخن در صلاح است و تدبیر از سعدی شیرازی بوستان 1
1. سخن در صلاح است و تدبیر و خوی
نه در اسب و میدان و چوگان و گوی
...
1. سخن در صلاح است و تدبیر و خوی
نه در اسب و میدان و چوگان و گوی
...
1. اگر پای در دامن آری چو کوه
سرت ز آسمان بگذرد در شکوه
...
1. تکش با غلامان یکی راز گفت
که این را نباید به کس باز گفت
...
1. یکی خوب خلق خلق پوش بود
که در مصر یک چند خاموش بود
...
1. یکی ناسزا گفت در وقت جنگ
گریبان دریدند وی را به چنگ
...
1. عضد را پسر سخت رنجور بود
شکیب از نهاد پدر دور بود
...
1. شنیدم که در بزم ترکان مست
مریدی دف و چنگ مطرب شکست
...
1. دو کس گرد دیدند و آشوب و جنگ
پراکنده نعلین و پرنده سنگ
...
1. چنین گفت پیری پسندیده هوش
خوش آید سخنهای پیران به گوش
...
1. یکی پیش داود طائی نشست
که دیدم فلان صوفی افتاده مست
...
1. بد اندر حق مردم نیک و بد
مگوی ای جوانمرد صاحب خرد
...