1 صبر بر قسمت خدا کردن به که حاجت به ناسزا بردن
2 تشنه بر خاک گرم مردن به کاب سقای بیصفا خوردن
1 زمان ضایع مکن در علم صورت مگر چندان که در معنی بری راه
2 چو معنی یافتی صورت رها کن که این تخمست و آنها سر به سر کاه
3 اگر بقراط جولاهی نداند نیفزاید برو بر قدر جولاه
1 اگر ممالک روی زمین به دست آری وز آسمان بربایی کلاه جباری
2 وگر خزاین قارون و ملک جم داری نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازاری
1 هان ای نهاده تیر جفا در کمان حکم اندیشه کن ز ناوک دلدوز در کمین
2 گر تیر تو ز جوشن فولاد بگذرد پیکان آه بگذرد از کوه آهنین
1 چنان زندگانی کن ای نیکرای به وقتی که اقبال دادت خدای
2 که خایند از بهرت انگشت دست گرت بر زمین آید انگشت پای
1 غماز را به حضرت سلطان که راه داد؟ همصحبت تو همچو تو باید هنروری
2 امروز اگر نکوهش من کرد پیش تو فردا نکوهش تو کند پیش دیگری
1 ضمیر مصلحت اندیش هر چه پیش آید به تجربت بزند بر محک دانایی
2 اگر چه رای تو در کارها بلند بود بود بلندتر از رای هر کسی رایی
1 جامع هفت چیز در یک روز عجبست ار نمیرد آن دابه
2 سیر بریان و جوز و ماهی و ماست تخم مرغ و جماع و گرمابه
1 خواستم تا زحلی گویمت از روی قیاس بازگویم نه که صدباره ازو نحس تری
2 ملخ از تخم تو چیزی نتواند که خورد ترسم از گرسنگی تخم ملخ را بخوری
1 نه نیکان را بد افتادست هرگز نه بدکردار را فرجام نیکو
2 بدان رفتند و نیکان هم نماندند چه ماند؟ نام زشت و نام نیکو