ای مایه اعتصام خلق از ابوالفرج رونی رباعی 24
1. ای مایه اعتصام خلق ای منصور
ای معتصم دگر به فریاد و نفور
1. ای مایه اعتصام خلق ای منصور
ای معتصم دگر به فریاد و نفور
1. در ظلمت شبهای فراق ای دلبر
بینی که چگونه می برم عمر به سر
1. از بهر چرا مرا نداری معذور
گر من به دلی دو عشق را سازم سور
1. گر عاشق دلسوخته بی تدبیر
پیغام دهد که از توام نیست گزیر
1. ز آن عهد پر از نفاقت ای شمع سرور
چون آتش شب نمای نزدیک ز دور
1. شبهای دراز تو به آرام و به ناز
خوش خفته و خواب با تو گشته دمساز
1. بادی که درآئی به تنم همچو نفس
ناری که بسوزی دل خلقی به هوس
1. ای دل به سفر چرا نبندی مفرش
کاندر حضرت عیش نمی باشد خوش
1. سرمست به کوی دوست بگذشتم دوش
برداشته چون شیفتگان جوش و خروش
1. آن را که چو ما سرشت باشد از گل
بی خارشکی نباشد ای مهر گسل
1. ای عشق به خویشتن بلا خواسته ام
آن گاه به آرزو ترا خواسته ام
1. ای رایت شه گرفته از نام تو نام
طبع تو به نظم داده انصاف کلام