ای معطی دولت ای سرافراز از ابوالفرج رونی رباعی 12
1. ای معطی دولت ای سرافراز عمید
ای صاحب روزگار منصور سعید
1. ای معطی دولت ای سرافراز عمید
ای صاحب روزگار منصور سعید
1. یارب تو کنی عید که گرداند عید
بر بوالفرج رونی منصور سعید
1. با هجر من ضعیف را تاب نماند
آرام نماند با من و خواب نماند
1. مسکین تن بی خواب مرا تاب نماند
خواب از بر من به تیر پرتاب نماند
1. ای جوی فراق در تو پایاب نماند
با موج تو کشتی مرا تاب نماند
1. بر یاد جمال ملک چشمم به غنود
از لفظ قضا شنو که گوشم چه شنود
1. چون دیده من به سوی جانان نگرد
ترسان نگرد ز خلق و پنهان نگرد
1. گفتم که ز خردی دل من نیست پدید
اندوه بزرگ تو در او چون گنجید
1. چون باز به صید یاوه باز تو شود
بر تخت سپهر مهره باز تو شود
1. تا جزع هوات را دلم حرز افتاد
زو چون تب لرزه بر تنم لرز افتاد
1. پیوسته مرا دل به هوای تو کشد
و اندیشه به یاد دلگشای تو کشد
1. از هر که دهد پند شنودن باید
با هر که بود رفق نمودن باید