11 اثر از روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رضاقلی خان هدایت / تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت / روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین

روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

و هُوَ حکیم علی بن محمد ترمدی، از فحول حکما و عدول علمای زمان خویش بوده. علی قلیخان لکزی متخلص به واله در تذکرهٔ خود احوال وی را ذکر نموده. غرض، این دو رباعی از اوست: ,

2 تسلیم به راه عشق جان یافتن است معشوق لطیف را نهان یافتن است

3 این را گم کن اگر تو آن می‌طلبی کاین گم کردن ز بهر آن یافتن است

4 در عشق بکاه جسم تا جان گردی شیرافکن و شهسوارِ میدان گردی

و هُوَ خواجه محمدبن محمود دهدار. از فضلا و علمای روزگار. رسالات و تصنیفات و شروح متعدده و متکثره دارد. فقیر بعضی از آنها را مطالعه نموده. حواشی محققانه نیز بر بعضی کتب و خطب نوشته. مِنْجمله شرح خطبة البیان و حاشیهٔ رشحات و حاشیهٔ نفحات و شرح گلشن راز. غرض، فاضلی درویش نهاد و حکیمی خوش اعتقاد بوده. این رباعی از اوست: ,

2 منظور یقین دو حالت است از اشیا هر لحظه وجود دگر و حکم بقا

3 تجدیدوجود ازعدم ذاتی ماست وان حکم بقا رابطهٔ فعل خدا

از سیاحان بوده و در زمان اکبرشاه درهندوستان توقف نموده. شیخ فیضی دکنی به استادی وی معترف بوده و به کمالات عقلی متصف است. از اشعار او نوشته می‌شود: ,

2 گر جانب مسجد گذرم ور طرف دیر هر جا که روم میلِ دلم سویِ تو باشد

3 شمع را ز آتش پروانه خبر نیست که هست آتشِ شمع دگر، آتشِ پروانه دگر

4 مجنون به ره عشق ز سر کرده قدم رفت دارم منِ دیوانه قدم بر قدمِ او

اسمش میرقوام الدّین نصراللّه. در بدو حال ملازمت می‌نمود. مگر بر پیرزنی حکمی نوشته بود و محصل پیرزن را آزار کرده. گفت: ای قوام الدین از خدا شرم نمی‌کنی که بر چون من عجوزه ظلم روا می‌داری؟ این سخن بر دل وی اثر کرده، دوات و قلم خود را در زیر سنگ شکسته، تائب شد و رو به عبادت آوردو به خدمت مشایخ رسید. صاحب مقام عالی گردید. کتابی در طریقت تصنیف کرده مسمی به جنون المجانین است. کلمات بدیع و سخنان غریب در آن مندرج است. غرض، معاصر شاهرخ میرزا و ولادتش در سنهٔ ۷۳۴ و وفاتش در سنهٔ ۸۳۰ بوده. محمد عوفی با وی ملاقات نمود. این رباعی از اوست: ,

2 آخر بکند فلک شمار من و تو باز اندازد به حشر کار من و تو

3 هم پیش من و پیش تو آرد آن روز کردار من و تو کردگار من و تو

و هُوَ حکیم کمال الدین زیاد. از فحول حکمای زمان خود برتری داشته و همت بر انزوا و عزلت می‌گماشته. همهٔ اهل تذکره او را توصیف نموده و به فضایل ستوده‌اند. از اوست: ,

2 این عرصه که گفت خوش جهانی است خاکش بر سر که خاکدانی است

3 عاقل به خدا اگر گزیند گردی که فراز او دخانی است

4 در لاله نگر به چشم عبرت کان عارض خوب نوجوانی است

اسمش میرزا محمود. گویند مؤمنی خوش اعتقادو فرزانه نهاد بودو در سنهٔ ۱۱۰۰ رحلت نمود. غرض، مردی جلیل و این رباعی بر حالش دلیل است: ,

2 از چهرهٔ عاشقانه‌ام زر بارد وز چشم ترم همیشه آذر بارد

3 در آتش عق تو چنان سوخته‌ام کز ابر سرشکِ من سمندر بارد

و هُوَ کمال الدین اسماعیل بن جمال الدین عبدالرّزاق. از مشاهیر شعر است و در اواسط عمر ترک و تجرید پیشه نمود و ارادتش به جناب شیخ شهاب الدین سهروردی به سرحد کمال بود. به لباس فقر ملبس و با یاد خدا همنفس. در خارج شهر اصفهان به دست لشکر مغول گرفتار گردید و بعد از زجر بسیار به مرتبهٔ شهادت رسید فی سنهٔ ۶۳۵. دیوانش مکرر دیده شده. از اوست: ,

2 ز کار آخرت آن را خبر تواند بود که زنده بر پل مرگش گذر تواند بود

3 به آرزو و هوس برنیاید این معنی به سوزِ سینه و خون جگر تواند بود

4 به ترک خویش بگو تا به کوی یار رسی که کارهای چنین با خطر تواند بود

اسم سعیدش ملک سعید. از فضلای خلخال و از شعرای صاحب حال، علوم عقلی و نقلی را با تصوف جمع کرده. از قال به حال رسیده و شراب معرفت چشیده. مدتها در شیراز از خلق انزوا گزیده و به ذکر حق آرمیده. اوقات را صرف کتب عرفانیه و حکمیّه می‌نمود و در همانا رحلت فرموده. این دو بیت و رباعیات از او نوشته شد: ,

2 کرّوبیان چو نالهٔ من گوش می‌کنند تسبیح ذکر خویش فراموش می‌کنند

3 کامل زبان ببند که خاصان بزم خاص عرض مراد از لب خاموش می‌کنند

4 ای آینهٔ ذات تو ذات همه کس مرآت صفات تو صفاتِ همه کس

و هُوَ زبدة الحکماء و قدوة العرفاء مولانا کمال الدّین حسین الواعظ. فاضلی یگانه و عالمی مشهور زمانه. به تحقیق در علوم نجوم و انشاء و فنون عربیه اعلم عهد خود بود. به صوتی خوش و آهنگی دلکش خلایق را موعظه و نصیحت می‌نمود. معانی آیات قرآنی و احادیث نبویّهؐرا به عبارات لایقه و اشارات رایقه بیان می‌ساخت. در هرات با مولانا جامی ملاقات کرد و مصاهرت جامی را پذیرفت و مولانا فخرالدّین علی از او متولد شد. غرض، او را تصانیف نیکوست. مِنْجمله جواهر التّفسیر و لبّ لباب کتاب مثنوی مولوی نیز از اوست و مواهب علیه هم ازکتب وی است. در اخلاق نیز تصنیف دارد. تفصیل حالات او در تواریخ مفصّلاً مسطور است. مدتها در نیشابور موعظه می‌کرده و واعظ بوده و این بیت از آن جناب است: ,

2 چون که خوشی‌های دهر باقی و پاینده نیست از خوشی‌اش خوشدلی هیچ خوشاینده نیست

از مجردان زمان و از سیاحان اوان خود بوده و سیاحت ممالک ایران و هندوستان نموده. در هندوستان وفات یافت و به جنت شتافت. این رباعی از اوست: ,

2 شد عارف و عامی همه را عار از من بدنامی بت پرست و دیندار ازمن

3 بی قدری سبحه، ننگ زنار از من هفتاد و دو ملت‌اند بیزار از من

آثار رضاقلی خان هدایت

11 اثر از روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.