زبسکه روزم از آن مه ملال از اهلی شیرازی غزل 685

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

زبسکه روزم از آن مه ملال می خیزد

1 زبسکه روزم از آن مه ملال می خیزد شبم بکشتن خود صد خیال می خیزد

2 نهال قد بتان جمله فتنه انگیزند ندانم از چه زمین این نهال می خیزد

3 بسوز کوکب بخت زبون من ایماه کزین ستاره مدامم و بال می خیزد

4 رسید وصل مرا چشم زخم هجر آری شرار فتنه ز شمع وصال می خیزد

5 چه گلشنی است جمالت که از عرق دروی هزار چشمه آب زلال می خیزد

6 نمیدمید گل و سر و اگر بدانستی که از قد تو صدش انفعال می خیزد

7 مگر پیام ترا مرغ جان برد اهلی که باد صبح بسی خسته حال می خیزد

عکس نوشته
کامنت
comment