زلف به ظلم گر چه جهانی از امیرخسرو دهلوی غزل 300

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

زلف به ظلم گر چه جهانی فرو گرفت

1 زلف به ظلم گر چه جهانی فرو گرفت نتوان همه جهان به یکی تار مو گرفت

2 در ماهتاب دوش خرامان همی شدی ماهت بدید و چادر شب پیش رو گرفت

3 من چون کنم که روی دگر خوش نمی کند این چشم رو سیه که به روی تو خو گرفت

4 وقتی زبان طعن گشادم به بیدلی اینک دل خراب مرا حق او گرفت

5 بوسیدم آن لب و ز شکر می ماند سخن یعنی بخواهد این نمکم در گلو گرفت

6 ساقی، بیار می که چنان سوخت دل ز عشق کز سوز این کباب همه خانه بو گرفت

7 ای پرده پوش قصه من، بگذر از سرم کاین سرگذشت من همه بازار و کو گرفت

8 بس پارسا که از هوس شاهدان مست در میکده در آمد و بر سر سبو گرفت

9 جان برده بود خسرو مسکین ز نیکوان عشق تو ناگهانش در آمد، فرو گرفت

عکس نوشته
کامنت
comment