گرهٔ زلف بهم بر زده کاین از خواجوی کرمانی غزل 121

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

گرهٔ زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست

1 گرهٔ زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست رقم از غالیه بر گل زده کاین خط غبارست

2 رشته‌ئی برقمر انداخته کاین مار سیاهست نقطه‌ئی برشکر افکنده که این مهرهٔ مارست

3 مشک بر برگ سمن بیخته یعنی شب قدرست زلف شبرنگ بهم بر زده یعنی شب تارست

4 لل از پستهٔ خود ریخته کاین چیست حدیثست لاله در مشک نهان کرده که این چیست عذارست

5 نرگسش خفته و آوازه در افکنده که مستست وندرو باده اثر کرده که در عین خمارست

6 باد بویش بچمن برده که این نکهت مشکست وز چمن نکهتی آورده که این نفخهٔ یارست

7 مرغ برطرف چمن شیفته کاین کوی حبیبست باد بر برگ سمن فتنه که این روی نگارست

8 سر موئی بصبا داده که این نافهٔ چینست بوئی از طره فرستاده که این باد بهارست

9 نرگسش خون دلم خورده که این جام صبوحست غمزه‌اش قصد روان کرده که هنگام شکارست

10 تهمتی بر شکر افکنده که این گفتهٔ خواجوست برقعی برقمر انداخته کاین لیل و نهارست

عکس نوشته
کامنت
comment