- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گرهٔ زلف بهم بر زده کاین مشک تتارست رقم از غالیه بر گل زده کاین خط غبارست
2 رشتهئی برقمر انداخته کاین مار سیاهست نقطهئی برشکر افکنده که این مهرهٔ مارست
3 مشک بر برگ سمن بیخته یعنی شب قدرست زلف شبرنگ بهم بر زده یعنی شب تارست
4 لل از پستهٔ خود ریخته کاین چیست حدیثست لاله در مشک نهان کرده که این چیست عذارست
5 نرگسش خفته و آوازه در افکنده که مستست وندرو باده اثر کرده که در عین خمارست
6 باد بویش بچمن برده که این نکهت مشکست وز چمن نکهتی آورده که این نفخهٔ یارست
7 مرغ برطرف چمن شیفته کاین کوی حبیبست باد بر برگ سمن فتنه که این روی نگارست
8 سر موئی بصبا داده که این نافهٔ چینست بوئی از طره فرستاده که این باد بهارست
9 نرگسش خون دلم خورده که این جام صبوحست غمزهاش قصد روان کرده که هنگام شکارست
10 تهمتی بر شکر افکنده که این گفتهٔ خواجوست برقعی برقمر انداخته کاین لیل و نهارست