- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری
2 روزگاری دست در زلف پریشان توام بود حالیا پامالم از دست پریشان روزگاری
3 چشم پروین فلک از آفتابی خیره گردد ماه من در چشم من بین شیوه شب زنده داری
4 خود چو آهو گشتم از مردم فراری تاکنم رام آهوی چشم تو ای آهوی از مردم فراری
5 گر نمی آئی بمیرم زانکه مرگ بی امان را بر سر بالین من جنگ است با چشم انتظاری
6 خونبهائی کز تو خواهم گر به خاک من گذشتی طره مشکین پریشان کن به رسم سوگواری
7 شهریاری غزل شایسته من باشد و بس غیر من کس را در این کشور نشاید شهریاری