زلف قلابش ز کف دل‌ها چو از اهلی شیرازی غزل 574

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

زلف قلابش ز کف دل‌ها چو ماهی می‌برد

1 زلف قلابش ز کف دل‌ها چو ماهی می‌برد قلاب در دل می‌زند خواهی نخواهی می‌برد

2 ای کاش بازآید که شد چشمم سفید اندر رهش آب حیاتی کز نظر نقش سیاهی می‌برد

3 گر نقد دولت بایدت رو سوی عشق آورد که عشق دست گدایان می‌کشد در گنج شاهی می‌برد

4 اشکم که دعوی می‌کند در شرح عشق از خون دل پرگاله‌های خون ز دل بهر گواهی می‌برد

5 هرگز نخواهد باغبان این خسته را در گلسِتان کآب رخ گل‌های او این رنگ کاهی می‌برد

6 اهلی حریم وصل او معراج اهل دل بود ما را به معراجی چنین لطف الهی می‌برد

عکس نوشته
کامنت
comment