- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلف را چون به قصد تاب دهد کفر را سر به مهر آب دهد
2 باز چون درکشد نقاب از روی همه کفار را جواب دهد
3 چون درآید به جلوه ماه رخش تاب در جان آفتاب دهد
4 تیر چشمش که کم خطا کرده است مالش عاشقان صواب دهد
5 همه خامان بی حقیقت را سر زلفش هزار تاب دهد
6 تشنگان را که خار هجر نهاد لب گلرنگ او شراب دهد
7 غم او زان چنین قوی افتاد که دلم دایمش کباب دهد
8 گاه شعرم بدو شکر ریزد گاه چشمم بدو گلاب دهد
9 گر دلم میدهد غمش را جای گنج را جایگه خراب دهد
10 دل به جان باز مینهد غم او تا درین دردش انقلاب دهد
11 دل عطار چون ز دست بشد چکند تن در اضطراب دهد