- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زین پس سر آن نیست که من زهد فروشم ساقی، قدحی ده که به روی تو بنوشم
2 جایی که نیرزد به جوی دین درستم این توبه صد جای شکسته چه فروشم؟
3 بس پیر خرابات که دیدم به شفاعت تا باز گشادند در میکده دوشم
4 اکنون که سرم شد به در میکده پامال چون بیم دهد محتسب از مالش گوشم؟
5 بوده ست ز هوش و دلم اندیشه تیمار المنت لله که نه دل ماند نه هوشم
6 رفت آن که مصلا به کتف داشتم، اکنون بازیچه گه مغ بچگان شد سر و دوشم
7 پوشیده بسی خدمت بت کردم و زین پس زنار هوس می کندم، از تو چه پوشم؟
8 چون باز نیامد ز بت و بتکده خسرو اصلاح مزاج سگ دیوانه چه کوشم؟