زین همرهان همراز از شهریار گزیدهٔ غزلیات 12

زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا

1 زین همرهان همراز من تنها توئی تنها بیا باشد که در کام صدف گوهر شوی یکتا بیا

2 یارب که از دریا دلی خود گوهر یکتا شوی ای اشک چشم آسمان در دامن دریا بیا

3 ما ره به کوی عافیت دانیم و منزلگاه انس ای در تکاپوی طلب گم کرده ره با ما بیا

4 ای ماه کنعانی ترا یاران به چاه افکنده اند در رشته پیوند ما چنگی زن و بالا بیا

5 مفتون خویشم کردی از حالی که آن شب داشتی بار دگر آن حال را کردی اگر پیدا بیا

6 شرط هواداری ما شیدائی و شوریدگیست گر یار ما خواهی شدن شوریده و شیدا بیا

7 در کار ما پروائی از طعن بداندیشان مکن پروانه گو در محفل این شمع بی پروا بیا

8 کنجی است ما را فارغ از شور و شر دنیای دون اینجا چو فارغ گشتی از شور و شر دنیا بیا

9 گر شهریاری خواهی و اقلیم جان از خاکیان چون قاف دامن باز چین زیر پر عنقا بیا

عکس نوشته
کامنت
comment