زین دو هزاران از جلال الدین محمد مولوی غزل 1397

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم

1 زین دو هزاران من و ما ای عجبا من چه منم گوش بنه عربده را دست منه بر دهنم

2 چونک من از دست شدم در ره من شیشه منه ور بنهی پا بنهم هر چه بیابم شکنم

3 زانک دلم هر نفسی دنگ خیال تو بود گر طربی در طربم گر حزنی در حزنم

4 تلخ کنی تلخ شوم لطف کنی لطف شوم با تو خوش است ای صنم لب شکر خوش ذقنم

5 اصل تویی من چه کسم آینه‌ای در کف تو هر چه نمایی بشوم آینه ممتحنم

6 تو به صفت سرو چمن من به صفت سایه تو چونک شدم سایه گل پهلوی گل خیمه زنم

7 بی‌تو اگر گل شکنم خار شود در کف من ور همه خارم ز تو من جمله گل و یاسمنم

8 دم به دم از خون جگر ساغر خونابه کشم هر نفسی کوزه خود بر در ساقی شکنم

9 دست برم هر نفسی سوی گریبان بتی تا بخراشد رخ من تا بدرد پیرهنم

10 لطف صلاح دل و دین تافت میان دل من شمع دل است او به جهان من کیم او را لگنم

عکس نوشته
کامنت
comment