- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زکام اینکه فرو ریزدم، نه دندان است که در ثنای جوانی، زبان درافشان است
2 مرا که لذت معنی است، قوت روح مدام بکام گوهر لفظم، بجای دندان است
3 مباش غره، که هرروز بر سر دگری است بفرق بال هما، چون کلاه، مهمان است
4 دل از هوس نرهد، بی نگاه عبرت چشم ستون خلوت سلطان، ز چوب دربان است
5 ز پای تا به سر، اندیشه سراپا چند؟ ترا که سر به گریبان و، پا به دامان است
6 عطا بسائل مبرم، کجا کند رغبت؟ که روی سخت گدا، سد راه احسان است
7 چه غم، نباشد اگر طاق خانه پرچینی که جای چینی درویش، طاق نسیان است
8 چگونه بر دل عاشق غمش گران باشد؟ ک درد دوست، بجان گر خرند ارزان است
9 جهان ز تو شده هموار و، خویش ناهموار نهاد سخت تو واعظ مثال سوهان است