ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست از خواجوی کرمانی غزل 183

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست

1 ز زلفش نافهٔ تاتار تاریست که هر تار از سر زلفش تتاریست

2 ز شامش صد شکن بر زنگبارست ولی هر چین ز شامش زنگباریست

3 از آن دردانه تا من بر کنارم کنارم روز و شب دریا کناریست

4 مروساقی که بی آن لعل میگون قدح نوشیدنم امشب خماریست

5 کسی کز خاک کوی دوست ببرید برو زو در گذر کو خاکساریست

6 رسن بازی کنم با سنبلت لیک پریشانم که بس آشفته کاریست

7 قوی جعدت پریشانست و درتاب ز ریحان خطت گوئی غباریست

8 هرآنکو برک گلبرک تو دارد به چشمش هر گلی مانند خاریست

9 گهی کز خاک خواجو بردمد خار یقین میدان که بازش خار خاریست

عکس نوشته
کامنت
comment