ز گزاف ریز از جلال الدین محمد مولوی غزل 2835

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی

1 ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی تو نه‌ای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی

2 دو هزار خنب باده نرسد به جرعه تو ز کجا شراب خاکی ز کجا شراب جانی

3 می و نقل این جهانی چو جهان وفا ندارد می و ساغر خدایی چو خداست جاودانی

4 دل و جان و صد دل و جان به فدای آن ملاحت جز صورتی که داری تو به خاکیان چه مانی

5 بزن آتشی که داری به جهان بی‌قراری بشکاف ز آتش خود دل قبه دخانی

6 پر و بال بخش جان را که بسی شکسته پر شد پر و بال جان شکستی پی حکمتی که دانی

7 سخنم به هوشیاری نمکی ندارد ای جان قدحی دو موهبت کن چو ز من سخن ستانی

8 که هر آنچ مست گوید همه باده گفته باشد نکند به کشتی جان جز باده بادبانی

9 مددی که نیم مستم بده آن قدح به دستم که به دولت تو رستم ز ملولی و گرانی

10 هله ای بلای توبه بدران قبای توبه بر تو چه جای توبه که قضای ناگهانی

11 تو خراب هر دکانی تو بلای خان و مانی زه کوه قاف گیری چو شتر همی‌کشانی

12 عجب آن دگر بگویم که به گفت می‌نیاید تو بگو که از تو خوشتر که شه شکربیانی

عکس نوشته
کامنت
comment