- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز گزاف ریز باده که تو شاه ساقیانی تو نهای ز جنس خلقان تو ز خلق آسمانی
2 دو هزار خنب باده نرسد به جرعه تو ز کجا شراب خاکی ز کجا شراب جانی
3 می و نقل این جهانی چو جهان وفا ندارد می و ساغر خدایی چو خداست جاودانی
4 دل و جان و صد دل و جان به فدای آن ملاحت جز صورتی که داری تو به خاکیان چه مانی
5 بزن آتشی که داری به جهان بیقراری بشکاف ز آتش خود دل قبه دخانی
6 پر و بال بخش جان را که بسی شکسته پر شد پر و بال جان شکستی پی حکمتی که دانی
7 سخنم به هوشیاری نمکی ندارد ای جان قدحی دو موهبت کن چو ز من سخن ستانی
8 که هر آنچ مست گوید همه باده گفته باشد نکند به کشتی جان جز باده بادبانی
9 مددی که نیم مستم بده آن قدح به دستم که به دولت تو رستم ز ملولی و گرانی
10 هله ای بلای توبه بدران قبای توبه بر تو چه جای توبه که قضای ناگهانی
11 تو خراب هر دکانی تو بلای خان و مانی زه کوه قاف گیری چو شتر همیکشانی
12 عجب آن دگر بگویم که به گفت مینیاید تو بگو که از تو خوشتر که شه شکربیانی