ز جام ساقی از جلال الدین محمد مولوی غزل 234

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلا

1 ز جام ساقی باقی چو خورده‌ای تو دلا که لحظه لحظه برآری ز عربده عللا

2 مگر ز زهره شنیدی دلا به وقت صبوح که بزم خاص نهادم صلای عیش صلا

3 بلا درست بلایش بنوش و در می‌بار چه می‌گریزی آخر گریز توست بلا

4 پیاله بر کف زاهد ز خلق باکش نیست میان خلق نشستست در خست خ

5 زهی پیاله که در چشم سر همی‌ناید ز دست ساقی معنی تو هم بنوش هلا

عکس نوشته
کامنت
comment