ای به ناوک زده چشم تو یک‌اندازان از خواجوی کرمانی غزل 24

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

ای به ناوک زده چشم تو یک‌اندازان را

1 ای به ناوک زده چشم تو یک‌اندازان را کشته افعی تو در حلقه فسون‌سازان را

2 جان ز دست تو ندانم به چه بازی ببرم پشه آن نیست که بازیچه دهد بازان را

3 دل چو دادم به تو عقلم ز کجا خواهد ماند مال کی جمع شود خانه‌براندازان را

4 عندلیبان سحر خوان چو در آواز آیند می بیارید و بخوانید خوش‌آوازان را

5 پای‌کوپان چو در آیند به دست‌افشانی دست گیرند به یک جرعه سراندازان را

6 زیردستان که ندارند به جز باد به دست هر نفس در قدم افتند سرافرازان را

7 با تو خواجو چه شد ار زآنکه نظر می‌بازد دیده نتوان که بدوزند نظربازان را

عکس نوشته
کامنت
comment