- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای به ناوک زده چشم تو یکاندازان را کشته افعی تو در حلقه فسونسازان را
2 جان ز دست تو ندانم به چه بازی ببرم پشه آن نیست که بازیچه دهد بازان را
3 دل چو دادم به تو عقلم ز کجا خواهد ماند مال کی جمع شود خانهبراندازان را
4 عندلیبان سحر خوان چو در آواز آیند می بیارید و بخوانید خوشآوازان را
5 پایکوپان چو در آیند به دستافشانی دست گیرند به یک جرعه سراندازان را
6 زیردستان که ندارند به جز باد به دست هر نفس در قدم افتند سرافرازان را
7 با تو خواجو چه شد ار زآنکه نظر میبازد دیده نتوان که بدوزند نظربازان را