ای شده ماه نما دیده بدخوی از امیرخسرو دهلوی غزل 25

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

ای شده ماه نما دیده بدخوی مرا

1 ای شده ماه نما دیده بدخوی مرا دیده ای هیچگه آن ماه جفا جوی مرا

2 نتواند که کسی را نکشد با آن روی واگذارید به من آن بت بدخوی مرا

3 اره گر از پی آن روی نهندم بر سر شانه ای دانم کاو راست کند موی مرا

4 گفتم این سر به یکی ضربت چوگان بنواز گفت خواهی که تو معزول کنی گوی مرا

5 ترسم از بوی دل سوخته ناخوش گردد می رسانی به وی، ای باد صبا بوی مرا

6 شد ز من سوخته خلقی و ز دود دل من آتشی گیرد هر روز سر کوی مرا

7 گفتی افتاده به مان بردر من، چون خیزم؟ خاک ناخورده هنوز این سر و پهلوی مرا

8 بسکه گرید ز غمت روی به زانو خسرو بیم زنگار شد آیینه زانوی مرا

عکس نوشته
کامنت
comment