- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای وجود تو دیده جانم جسم پیدا و جان پنهانم
2 بس که سوی تو می دوم به خیال سوی خود باز ره نمی دانم
3 گه کرشمه کنی و گاهی ناز من بدین گونه زیست نتوانم
4 مهرت از جان من برون نرود جان من، گر برون رود جانم
5 تا ترا دیدم و ندادم جان والله از زیستن پشیمانم
6 پندم، ای دوست، می نهفتم، از آنک تو ز شهری، من از بیابانم
7 این چنین با خیال یارب من خسروم یا خیال جانانم؟