آتش اندر آب هرگز دیده‌ای از خواجوی کرمانی غزل 931

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

آتش اندر آب هرگز دیده‌ای

1 آتش اندر آب هرگز دیده‌ای عنبر اندر تاب هرگز دیده‌ای

2 چون دهان بر لعل شورانگیز او پسته و عناب هرگز دیده‌ای

3 شد نقاب عارضش زلف سیاه شام بر مهتاب هرگز دیده‌ای

4 سنبل پرتاب هرگز چیده‌ای نرگس پرخواب هرگز دیده‌ای

5 نرگسش در طاق ابرو خفته است مست در محراب هرگز دیده‌ای

6 شد دلم مستغرق دریای عشق ذره در غرقاب هرگز دیده‌ای

7 در غمش خواجو چو چشم خون‌فشان چشمهٔ خوناب هرگز دیده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment