ای شده از از جلال الدین محمد مولوی غزل 1822

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من

1 ای شده از جفای تو جانب چرخ دود من جور مکن که بشنود شاد شود حسود من

2 بیش مکن تو دود را شاد مکن حسود را وه که چه شاد می شود از تلف وجود من

3 تلخ مکن امید من ای شکر سپید من تا ندرم ز دست تو پیرهن کبود من

4 دلبر و یار من تویی رونق کار من تویی باغ و بهار من تویی بهر تو بود بود من

5 خواب شبم ربوده‌ای مونس من تو بوده‌ای درد توام نموده‌ای غیر تو نیست سود من

6 جان من و جهان من زهره آسمان من آتش تو نشان من در دل همچو عود من

7 جسم نبود و جان بدم با تو بر آسمان بدم هیچ نبود در میان گفت من و شنود من

عکس نوشته
کامنت
comment