- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای رفته در غریبی، باز آکه عمر و جانی یا خود چو عمر رفته باز آمدن ندانی؟
2 در راه تو بمیرم، گرچه ترا نبینم باری خلاص یابم از ننگ زندگانی
3 زانجا که رفته ای تو، نفرستی ار سلامی بر دست باد باری از خاک ره نشانی!
4 رفتی و زآرزویت بر لب رسید جانم مانا که زنده یابی، باز آاگر توانی
5 از ما چو آشنایان برداشتند دل را ای جان زار مانده، تو هم ببر گرانی
6 ای صاحب سلامت، خفته به خواب مستی تو در شب فراقت احوال من چه دانی؟
7 زین بخت نابسامان کامی نیافت خسرو برباد آرزو شد سرمایه جوانی