معده را پر از جلال الدین محمد مولوی غزل 1071

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

معده را پر کرده‌ای دوش از خمیر و از فطیر

1 معده را پر کرده‌ای دوش از خمیر و از فطیر خواب آمد چشم پر شد کنچ می‌جستی بگیر

2 بعد پرخوردن چه آید خواب غفلت یا حدث یار بادنجان چه باشد سرکه باشد یا که سیر

3 سوز اگر از روح خواهی خواجه کم کن لقمه را گوز اگر مفتوح خواهی کاسه را در پیش گیر

4 ای خدا جان را پذیرا کن ز رزق پاک خویش تا نماند چون سگان مردار هر لقمه پذیر

5 وقت روزه از میان دل برآید ناله زار بعد خوردن از ره زیرین گشاید پرده زیر

عکس نوشته
کامنت
comment