عالم چو آفتاب پر از نور از اهلی شیرازی غزل 1273

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

عالم چو آفتاب پر از نور کرده‌ای

1 عالم چو آفتاب پر از نور کرده‌ای ما را چو سایه از بر خود دور کرده‌ای

2 ای مست نرگس تو جهانی ز جام عیش ما را به زهر چشم چه مخمور کرده‌ای

3 یک ذره نیست در دلت ای آفتاب مهر خود را به مهر بهر چه مشهور کرده‌ای

4 آخر سگ توایم چرا ز آستان وصل ما را به سنگ تفرقه مهجور کرده‌ای

5 بازآ که دست هجر ز بنیاد می‌کند جان خراب را که تو معمور کرده‌ای

6 مردم ز رشک آینه از وی چه دیده‌ای کآن را همیشه مونس و منظور کرده‌ای

7 اهلی به خواجگی ز ره بندگی رسید آزاد خویش را به چه دستور کرده‌ای؟

8 بخوبان همعنان اهلی چه گردی عنان در دست تسلیم و رضا ده

عکس نوشته
کامنت
comment