جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

توی از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 2075

غزل 2075 ام از 6329 غزلیات

توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن

1 توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن توی که خرمن مایی و آفت خرمن

2 هزار جامه بدوزی ز عشق و پاره کنی و آنگهان بنویسی تو جرم آن بر من

3 تو قلزمی و دو عالم ز توست یک قطره قراضه‌ای است دو عالم تویی دو صد معدن

4 تو راست حکم که گویی به کور چشم گشا سخن تو بخشی و گویی که گفت آن الکن

5 بساختی ز هوس صد هزار مغناطیس که نیست لایق آن سنگ خاص هر آهن

6 مرا چو مست کشانی به سنگ و آهن خویش مرا چه کار که من جان روشنم یا تن

7 تو باده‌ای تو خماری تو دشمنی و تو دوست هزار جان مقدس فدای این دشمن

8 تو شمس دین به حقی و مفخر تبریز بهار جان که بدادی سزای صد بهمن

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن

شاعر شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن چه کسی است ؟

شاعر شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن چیست ؟

قالب شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن غزل است

مضمون اصلی شعر توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر